• 1394/07/07 - 08:30
  • - تعداد بازدید: 966
  • - تعداد بازدید کنندگان: 966
  • زمان مطالعه: 7 دقیقه

قرائت دسته جمعي زيارت جامعه کبيره در دانشگاه+گفتاري از استاد فاطمي نيا در فضيلت اين دعا

زيارت جامعه کبيره» کلمات عجيبي است. اگر اين زيارت نباشد، واقعاً خيلي از مقامات ائمه را ما متوجه نمي‌شويم.در زيارت جامعه‌ي کبيره هم خيلي چيزها را در يک قالب‌هايي گفته‌اند که به دست اهلش برسد.فلسفه‌ي زيارت جامعه به اين دليل بود که لازم بود شيعه تکاني بخورد.

306828.mp3 قرائت دسته جمعي زيارت جامعه کبيره در دانشگاه+گفتاري از استاد فاطمي نيا در فضيلت اين دعا
زيارت جامعه کبيره از زيارات معروف و مورد تاکيد حضرت وليعصر(عجل الله تعالي فرجه الشريف)است . اين زيارت از کلمات گهربار دهمين آفتاب هدايت امام هادي عليه السلام  است.

 هرساله در سالروز ولادت و همچنين شهادت آن امام بزرگوار در مسجد امام حسين عليه السلام دانشگاه، مراسم  معنوي زيارت از راه دور برپا مي شود  امسال نيز به همين مناسبت مراسم قرائت دسته جمعي زيارت جامعه کبيره با نواي ذاکر اهلبيت سيد محمد رضا ميري با حضور نمازگزاران و دوستداران آن امام همام  در مسجد دانشگاه برگزار شد.

 


|گفتاري از حجت‌الاسلام‌والمسلمين فاطمي‌نيا، استاد اخلاق درباره‌ي سيره‌ي امام هادي عليه‌السلام و زيارت جامعه‌ي کبيره|


يک بهانه دست خدا بدهيد


معرفت مراتب دارد. در بين اصحاب خود اميرالمؤمنين هم، ابن عباس يک شاگرد بود، کميل يک شاگرد بود، عمّار ياسر يک شاگرد بود و ميثم تمّار هم يک شاگرد. يا رسول خدا در بين اصحابشان آيا با همه يکسان برخورد مي‌کردند؟ همه‌شان را مي‌شناختند و به اندازه‌ي ظرفيتشان با آنها حرف مي‌زدند. شترباني به امام صادق سلام‌الله‌عليه مي‌گويد که يک نصيحتي بکنيد. حضرت مي‌فرمايد: «عَلَيْکَ بِالصِّدْقِ الْحَديثِ»؛ وقتي حرف مي‌زني راست بگو. خوب اين حرف بزرگي است، ولي ساده است. اما وقتي يک عالم بزرگي مي‌رود پيش امام صادق عليه‌السلام. ديگر حضرت آن نصيحت را نمي‌گويد و لحنش عوض مي‌شود.


http://farsi.khamenei.ir/ndata/news/19941/001.jpg



خلاصه شناخت مراتب دارد. «اللّهم عرّفني حجّتک» يعني ما اجمالاً بدانيم حضرت هادي عليه‌السلام امام است و معصوم است و متصل به غيب. اين معرفت اجمالي است اما درباره‌ي معرفت ابعاد شخصيتي ايشان، من بارها به دوستان گفته‌ام که ما حتي شاگردان اين‌ها را نمي‌توانيم بشناسيم.

«زيارت جامعه کبيره» کلمات عجيبي است. بدون اغراق به شما عرض بکنم که تمام کلماتي که ما در متون در مورد امام‌شناسي داريم، لااقل مي‌توانيم بگوييم که اين زيارت مکمل آنها است. اگر اين زيارت نباشد، واقعاً خيلي از مقامات ائمه را ما متوجه نمي‌شويم.


حضرت امام صادق عليه‌السلام مي‌فرمايند: «لا يُقْبَلُ اللهُ عَمَلاً الاّ بِالمَعرِفَة»؛ خدا عملي را نمي‌پذيرد مگر با معرفت. بعد مي‌فرمايند: «و لا معرفةٌ الاّ بِالعَمَلِ»؛ معرفتي حاصل نمي‌شود مگر با عمل. اگر سطحي نگاه کنيم، دور لازم است: من چه‌کار کنم که بامعرفت شوم؟ عمل کنم. حال چه‌کار کنم که عملم مؤثر شود؟ معرفت داشته باشم. باز چه‌کار کنم که معرفت داشته باشم؟ عمل کنم.

اما اين دور چگونه شکسته مي‌شود؟ اين‌طور شکسته مي‌شود که مقصود از معرفت، يک معرفت اجمالي است و نه معرفت تفصيلي. اين‌جا حضرت مقصودش معرفت اجمالي است. خدا اين سرمايه‌ي اوليه را به ما داده است. خدا به ما عقل و هوش داده و انبياء و ائمه را فرستاده است. در نماز چه مي‌گوييم؟ «إيّاک نَعبُدُ». اين يک دريا حرف است که تو پيامبر فرستادي و گفتي نماز بخوانيم، اما بلافاصله پشت سرش مي‌گويد: «إيّاک نَستَعينُ». يک بهانه دست خدا بدهيد، بقيه‌‌اش را مرحمت مي‌کند.

بنابراين فقط با عمل و با تطهير باطن و تطهير نفس است و غير از اين هم راهي نيست. هرچه هم عمل به وظيفه کنيم، اين معرفت بيشتر مي‌شود. اين را عرفاي اهل دانش مثال زده‌اند که اگر يک فانوس دستمان بگيريم، اين فانوس بيست متر جلوي ما را روشن مي‌کند. وقتي اين بيست متر را مي‌رويم، بيست متر ديگر روشن مي‌شود. يعني عمل است و نور و نور است و عمل.



* نهضت علمي تماشايي امام هادي عليه‌السلام
نهضت علمي که حضرت امام هادي عليه‌السلام با وجود آن فشار و اختناق دشمنان ايجاد کردند، خيلي تماشايي است. مخصوصاً در بين خلفا، متوکل -که خدا او را از رحمتش دور کند- خيلي حضرت را مورد آزار و اذيت قرار داد. به قول يکي از محققين، حضرت تقريباً ??? نفر اصحاب و شاگرد داشتند. شما اگر به فهرست شيخ طوسي، به فهرست ابن نديم، به فهرست رجال نجاشي نگاه کنيد، هرکدام براي خودشان يک رجلي بودند. بعضي‌ از ايشان مؤلفات بسياري داشتند. آدم در اين عمر کم، در اين فشار، اين نهضت را ايجاد بکند و اين همه شاگرد تربيت کند، يک معجزه است.

يکي از شاگردان و اصحاب برجسته‌ي حضرت هادي عليه‌السلام آقا و مولاي ما حضرت عبدالعظيم حسني عليه‌السلام و الصلاه است. حضرت عبدالعظيم -که الحمدالله قبر نوراني او در نزديکي ما است و خدا توفيق زيارتش را عنايت کند- از شاگردان و اصحاب برجسته يا برجسته‌ترين شاگرد حضرت هادي عليه‌السلام بوده است. يک نفر مي‌گويد از حضرت امام هادي سلام‌الله‌عليه سؤالاتي داشتم و حضرت قريب به اين مضامين فرمود: تو که اهل ري هستي، از عبدالعظيم بپرس. خيلي حرف بزرگي است که يک امام معصوم مردم را براي حل مشکل به يک نفر ارجاع دهد.

* با اين بي‌گذشتي‌ها برکت از زندگي مي‌رود
مسعودي نقل مي‌کند که يک نفر سعايت امام هادي عليه‌السلام را کرده بود که آقا چنين است و چنان است و اسلحه در منزلش است و به ايشان مراجعه مي‌شود. خيلي حرف‌ها زده بود. تا اين‌که دربار عباسي حضرت را ‌اجباراً به سامرّا مي‌خواند. حضرت وقتي روي اسب مي‌نشينند، اين ملعون مي‌گويد که نمي‌دانم حضرت هادي مي‌داني که تمام اين کارها را من کردم؟ تمام اين سعايت‌ها را من کردم و من کار تو را به اين‌جا رسانده‌ام که الان تو را از مدينه‌ي جدّت مي‌برند. بعد هم قريب به اين مضمون به امام هادي مي‌گويد که اگر به کسي در سامرّا و به خلفا بگويي من تمام مزارع دوستانت را آتش مي‌زنم، نخل‌ها را آتش مي‌زنم، چشمه‌ها را کور مي‌کنم. حضرت هادي با يک متانتي مي‌فرمايند که من ديشب شکايت تو را به بزرگي کردم که پس از او کسي را لايق نمي‌دانم که شکايت کسي را به پيش او ببرم. مي‌گويد به کي گفتي؟ حضرت مي‌گويد به خدا. آن شخص لرزيد و گفت که آقا من را عفو کن! حالا جالب است که اگر مي‌گفت من پشيمان شدم و مي‌روم حرفم را پس مي‌گيرم يا مي‌گويم من دروغ گفتم، نشانه‌ي توبه بود، اما هيچ‌کدام از اين کارها نشد و به قول معروف آب از آب تکان نخورد. فرمود: «عفَوْتُ عَنکَ»؛ عفوت کردم.
http://farsi.khamenei.ir/ndata/news/19941/002.jpg
بسيار عجيب است که آدم شخصي را که تمام ظلم را درباره‌اش مرتکب شده است، در يک کلمه عفوش کند. ما در سيره‌ي ائمه از اين عفوها داريم که اصلاً اگر جمع شود، کتابي مي‌شود که چگونه دشمنانشان را عفو مي‌کردند.
ببينيد يکي از چيزهايي که در جامعه کم شده، حتي در خانواده‌ها کم شده، همين مسئله‌ي گذشت است. آيت‌الله بهاء‌الديني قدّس‌سرّه سخني داشتند که مفادش اين بود که: با اين صفت‌ها با اين بي‌گذشتي‌ها برکات از زندگي مي‌رود. اگر برخي مي‌بينند برکت در زندگيشان نيست، خدا مي‌داند برمي‌گردد به سوء خُلق. برمي‌گردد به آن کينه‌هاي باطني. سوء خُلق را بايد دوا کنيم.

* خواستند شيعه تکاني بخورد
«زيارت جامعه کبيره» کلمات عجيبي است. بدون اغراق به شما عرض بکنم که تمام کلماتي که ما در متون در مورد امام‌شناسي داريم، لااقل مي‌توانيم بگوييم که اين زيارت مکمل آنها است. اگر اين زيارت نباشد، واقعاً خيلي از مقامات ائمه را ما متوجه نمي‌شويم. زيارت جامعه‌ي کبيره کلماتي دارد که بنده به آنها واقف نيستم و فقط نقل قول مي‌کنم. خدا کند که همه‌ي ما محرم اين حرف‌ها بشويم. اين‌ها کلماتشان مثل قرآن است. در
  • گروه اخبار : اخبار پايگاه
  • کد خبر : 306828
:
کلیدواژه ها
مدیر سیستم
خبرنگار

مدیر سیستم

Template settings