• 1395/03/30 - 07:30
  • - تعداد بازدید: 486
  • - تعداد بازدید کنندگان: 486
  • زمان مطالعه: 6 دقیقه

تاکيدات مهم رهبر انقلاب درباره اساتيد و دانشگاهها

رهبر انقلاب اسلامي عصر روز شنبه در ديدار جمعي از اساتيد، نخبگان علمي و پژوهشگران دانشگاه‌ها، پارک‌هاي علم و فناوري و مراکز علمي و تحقيقاتي، با ترسيم اهداف بيست‌ساله‌ي نظام اسلامي براي دستيابي به جايگاه ايراني «مقتدر، عزتمند، مستقل، متدين، ثروتمند، برخوردار از عدالت و داراي حکومتي مردمي، پاک، جهادگر، دلسوز و پرهيزگار»، دانشگاه‌ها را پايه و اساس اين اهداف والا برشمردند

306938.mp3 تاکيدات مهم رهبر انقلاب درباره اساتيد و دانشگاهها

پيوندهاي مرتبط خبر    عکسعکس      صوتصوت                                                                                                       نسخه قابل چاپنسخه قابل چاپ????/??/??


بيانات در ديدار جمعي از اساتيد دانشگاه‌ها



در روز دوازدهم ماه مبارک رمضان؛ در حسينيه‌ي امام خميني (رحمه‌الله)

بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحيم‌ (?)
الحمد لله ربّ العالمين و الصّلاه و السّلام علي سيّدنا و نبيّنا ابي‌القاسم المصطفي محمّد و علي آله الاطيبين الاطهرين المنتجبين سيّما بقيّةالله في الارضين.

 خيلي خوش‌آمديد برادران و خواهران عزيز. همان‌طور که مکرّر عرض کرديم، اين جلسه يک جلسه‌ي نمادين است؛ درواقع نشان‌دهنده‌ي احترام و تکريم و تعظيمي است که ما براي علم و استادان علم و دانشگاه قائل هستيم. خب فرصت بسيار خوبي هم هست براي بنده که با شنيدن فرمايشات سخنرانان محترم، تصوير اجمالي‌اي از فضاي گفتماني علمي و فکري دانشگاه‌هاي کشور را به دست بياورم. يعني آنچه دوستان بيان کردند، علاوه بر اينکه محتواي مطالب، مطالب مفيدي بود و ان‌شاءالله ما اينها را دنبال ميکنيم و به مسئولين منتقل ميکنيم، نشان‌دهنده‌ي فضاي کلّي دانشگاه‌هاي کشور هم تاحدودي هست، لذا براي بنده مفيد است.

 ضمناً عرض بکنيم، سؤال ميکنند و به بنده منتقل ميشود اين سؤال که راه‌هاي اطّلاعاتي فلاني چيست؟ راجع به دانشگاه و راجع به علم و راجع به وضعيّت موجود و مانند اينها که بنده گاهي صحبت ميکنم، از چه طرقي، از چه کانال‌هايي [اطّلاعات به دست مي‌آورم‌]؟ در جواب عرض ميکنم که عمدتاً مربوط ميشود به درون خود دانشگاه‌ها؛ يعني ارتباطي که با ما گرفته ميشود از طريق اساتيد، از طريق دانشجويان، از طريق مديران و مسئولان دستگاه‌هاي علمي کشور و دانشگاهي کشور؛ يعني يک طيف وسيعي از شبکه‌هاي ارتباطي به ما کمک ميرسانند براي اطّلاع پيدا کردن از واقعيّتهاي دانش و دانشمند و دانشگاه و مانند اينها؛ چه گزارشهاي رسمي دولتي‌اي که وزراي محترم به ما گزارش ميدهند در برهه‌هاي مختلف، يا ما گزارش ميخواهيم، يا به مناسبتهاي مختلفي به ما گزارش ميدهند؛ يا ارتباطات مردمي که از سوي اساتيد هست، از سوي دانشمندان هست، از سوي دانشجويان هست و افراد مرتبط با دانشگاه که يک چيزي ميدانند، به ما اطّلاع ميدهند و استفاده ميکنيم؛ چه از همين پايگاه‌هاي استنادي‌اي که ايشان اسم آوردند که ترجمه ميکنند و براي من مي‌آورند، از آنچه يونسکو درباره‌ي ما گفته و آنچه آي‌اس‌آي(?) گفته يا اسکوپوس(?) گفته؛ بنده [اينها را] در اختيار ميگيرم. اطّلاعات ما کانال‌هايش اينها است. بنابراين تضارب و تداخل اين موارد اطّلاعاتي، يک حالت اطميناني به انسان ميدهد که آنچه ميدانيم درست است.

 مطلبي که ميخواهم عرض بکنم اين است که يکي از وظايف دانايان و خردمندان و نخبگان يک کشور، نگاه به آينده است. ما ميخواهيم بيست سال بعد چه‌جور ايراني داشته باشيم، اين مهم است. اگر درباره‌ي اقتصاد بحث ميکنيم، درباره‌ي علم بحث ميکنيم، درباره‌ي فنّاوري بحث ميکنيم، درباره‌ي اخلاق و معرفت بحث ميکنيم، هدف اين است که معلوم باشد ما براي مقطع بيست سال بعد چه‌جور ايراني را ميخواهيم. خب حالا ما چشم‌انداز بيست‌ساله را ده يازده سال قبل از اين مطرح کرديم که تا ???? [است‌]؛ خيلي خب، حالا البتّه ارزيابي‌ها مختلف است که در اين ده سالي که گذشته، آيا به قدر ده سال پيش رفتيم يا به قدر پنج سال پيش رفتيم يا به قدر دوازده سال و پانزده سال پيش رفتيم؛ نظرات مختلف است. ما چه‌جور ايراني را ميخواهيم بيست سال بعد داشته باشيم. بيست سال بعد دانشجويان امروز در مسندهاي مديريّتي قرار دارند، کشور را اداره ميکنند؛ اهمّيّت کار شما استادان و مسئولان دانشگاه‌ها اينجا است؛ يعني اين کساني که امروز دانشجوي شما هستند، بيست سال بعد اينها رئيس‌جمهورند، وزيرند، نماينده‌ي مجلسند، مدير فلان دستگاهند، يعني کشور دست اينها است؛ شما ميخواهيد بيست سال بعد چه داشته باشيد؟ اين نقطه‌ي بسيار مهمّي است، سؤال مهمّي است، دغدغه و اشتغال ذهني مهمّي است که دانايان کشور و خردمندان کشور که شماها از آن جمله هستيد، نميتوانند نسبت به آن چشم‌پوشي کنند.

 اگر ما براي بيست سال بعد يک تصوير اجماليِ مطلوبي مورد نظرمان هست، وظيفه بر دوش اين زنجيره‌ي علم و معرفت است، از آموزش‌وپرورش بگيريم تا دانشگاه؛ مسئوليّت به عهده‌ي اينها است، اينها هستند که نسلي را که بيست سال بعد سررشته‌ي امور را در دست دارد، امروز ميخواهند تربيت کنند.

 آيا بيست سال بعد ما ايراني با اين خصوصيّاتي که عرض ميکنم ميخواهيم؟ ايران مقتدر؛ بيست سال بعد ايراني مقتدر [ميخواهيم‌]؛ مقتدر، يعني از تهديد دشمنان ريز و درشت احساس هراس نکند، احساس واهمه نکند، به اقتدار خودش متّکي باشد؛ ايراني مقتدر. ايراني مستقل؛ گاهي يک کشوري احساس هراس هم نميکند از ناحيه‌ي دشمنان بيروني امّا به اتّکاء يک قدرتي؛ مثل کودکي که به اتّکاء پدرش احساس امنيّت و قدرت ميکند. آيا ميخواهيم اين‌جوري باشيم؟ يا نه، ميخواهيم ايراني باشد که اقتدارش به اتّکاء خودش باشد، مستقل باشد، استقلال داشته باشد؟ ايراني متديّن؛ ايراني ثروتمند؛ ايراني برخوردار از عدالت، عدالت اقتصادي، عدالت اجتماعي، عدالت قضائي؛ ايراني با يک حکومت مردمي؛ ايراني با حکومتي پاک، جهادگر، دلسوز و پرهيزکار؛ اين‌جور ايراني ميخواهيم؛ که اين البتّه يک چيز مطلوبي است.

 يا نه، اهمّيّت نميدهيم به اين عناصري که گفته شد؛ به اين نکاتي که گفته شد خيلي اهمّيّت نميدهيم يا حتّي با بعضي از آنها مخالفيم؛ [يعني] ايراني ميخواهيم که در آن رونق اقتصادي و رفاه اقتصادي باشد ولو به‌صورت وابسته‌ي به ديگران. البتّه چنين چيزي امکان هم ندارد و حالا [خود] اين بحث دارد که کشوري که از لحاظ اقتصادي وابسته‌ي به ديگران است امکان رفاه اقتصادي ندارد؛ بله، قلّه‌هاي ثروت در آنجاها به وجود مي‌آيد امّا اينکه کشور برخوردار از رفاه و آرامش فکري و اقتصادي باشد، چنين چيزي امکان ندارد. حالا فرض کنيد ما ميخواهيم وابسته باشيم و از لحاظ سياسي مشکلي در وابسته بودن نمي‌بينيم؛ کمااينکه الان بعضي‌ها صريحاً همين حرف را ميزنند؛ کشوري تک‌محصول -تقريباً مثل الان- متّکي به نفت و خام‌فروشي؛ کشوري از لحاظ فرهنگي رها شده؛ کشوري مبتلا به گسست‌هاي اجتماعي، گسست‌هاي قومي، گسست‌هاي ديني و مذهبي، گسست‌هاي سياسي؛ کشوري با حاکميّت اشرافي، با قلّه‌هاي ثروت از قبيل آنچه در آمريکا [وجود دارد] -وال‌استريت(?) ايراني- در مقابل فقر و محروميّت عدّه‌ي کثيري؛ کشوري با اين خصوصيّات و اين‌جور چيزي ميخواهيم. در آمريکا طبق همين اخبار آشکار، هوا که گرم ميشود، عدّه‌اي از گرما ميميرند؛ خب از گرما که در خانه‌ها کسي نميميرد؛ اين يعني بي‌خانماني، يا وقتي سرما ميشود از سرما کسان زيادي ميميرند -که آمارهايش گاهي از دستشان در ميرود و گفته ميشود و خيلي اوقات هم گفته نميشود- اين يعني بي‌خانماني. در کشوري با آن ثروت -آمريکا کشور ثروتمندي است- اين معنايش اين است که قلّه‌هايي وجود دارد و در کنار اين قلّه‌ها درّه‌هاي بدبختي و نابساماني و فقر و محروميّت وجود دارد. خب ما چه ميخواهيم؟ البتّه بين اين دو شکل، صُوَر و اَشکال گوناگون متوسّطي هم وجود دارد.

 اگر ما ميخواهيم به آن شکلي که اوّل تصوير کرديم، ايران بيست سال بعد ما ايراني باشد که از لحاظ مادّي و معنوي برخوردار باشد، پيشرفته باشد، مقتدر باشد، باعزّت باشد، از لحاظ وضعيّت داخلي برخوردار از خيرات و مبرّات باشد -هم از خيرات و مبرّات مادّي، هم از خيرات و مبرّا

  • گروه اخبار : اخبار پايگاه
  • کد خبر : 306938
:
کلیدواژه ها
مدیر سیستم
خبرنگار

مدیر سیستم

Template settings