بيانات مقام معظم رهبري در ديدار با دانشجويان
306644.mp3
بيانات مقام معظم رهبري در ديدار با دانشجويان
????/??/??
بيانات در ديدار دانشجويان
در بيست و پنجمين روز ماه مبارک رمضان ????
در حسينيه امام خميني رحمهالله
و الحمدلله رب العالمين و الصلاه و السلام على سيدنا محمد و آله الطاهرين
خداى متعال را شکرگزاريم از اينکه در اين برههى از زمان، کشور ما شاهد يک مجموعهى جوانِ مؤمن و پرشور و پرانگيزه و صاحب منطق و فکر در زمينهى مسائل اساسى کشور است. امروز جلسهى ما بسيار جلسهى خوبى بود؛ دو بخش دارد اين مسئله: يک بخش مربوط به جزئيات بيانات دوستانى است که اينجا بيان کردند؛ خب، مطالب خوب و مفيد گفته شد؛ ممکن است بندهى حقير با بعضى از اين بيانات موافق باشم، با بعضى موافق نباشم؛ بحثِ محتواها يک بخش از مسئله است. آن بخشى که به نظر من مهم و در خور ستايش و تقدير است، عبارت است از «روحيهى پرنشاط و مطالبهگر در مجموعهى دانشجويى» که در بيانات اين جمع معدود و محدود خودش را نشان داد؛ اين مهم است. ممکن است [از] آنچه در اين مطالبات وجود دارد، بعضى منطقى نباشد، بعضى قابل تحقق نباشد، بعضى مورد قبول نباشد؛ اما نَفْس اين روحيهى مطالبهگرى و انگيزه براى خواستن و فکر کردن و پيشنهاد دادن و انتقاد کردن، مطلوب است. البته در همهى امور بايد اخلاق را، ديانت را، حدود شرعى را رعايت کرد؛ از بىانصافى بايد پرهيز کرد؛ از «قول بغير علم» بايد اجتناب کرد؛ اينها به جاى خود محفوظ؛ آنچه مهم است، اين است که جوان دانشجوى ما بايد مطالبهگر، پرانگيزه، پرنشاط، حاضر در صحنه و ناظر به مسائل کشور باشد؛ و من اين را امروز مشاهده ميکنم که بحمدالله هست.
خب، چند دقيقه را صرف کنيم براى پرداختن به بعضى از مطالبى که دوستان بيان کردند. مطلب اول همين که عرض کرديم؛ من از روحيهى جوانان دانشجويمان - که عمدتاً نمايندگان تشکلها بودند - خرسند شدم و خدا را شکر ميکنم که در اينها، انسان احساس نشاط، حرف، انگيزه و مطالبهگرى ميکند؛ و اميدواريم که انشاءالله اين روحيه در شماها باقى بماند تا آنوقتىکه خود شماها مسئول امور خواهيد شد؛ چون بالاخره در آينده، مسئولين امور و مديران کشور همين شماها هستيد ديگر، انشاءالله همين روحيه [و] نگاه منتقدانه و مطالبهگرانه و همراه با احساس تکليف و وظيفه، در شما باقى بماند؛ که اگر اين شد، کشور نجات پيدا خواهد کرد.
دوستان چند مطلب را گفتند که بهنظر من درخور توجه و مهم بود؛ اين مسئلهى «نگاه به علم، بدون توجه به فايدهى علم براى کشور» که در بيانات چند نفر از دوستان تکرار شد، کاملاً حرف درستى است و مکرر اين را ما هم گفتهايم. کار علمى و تلاش علمى، امروز در کشور و در دانشگاهها و پژوهشگاههاى ما تلاش زنده و موفق و مورد تحسينى است، منتها همه بايد توجه داشته باشند که علم، مقدمهى عمل است؛ علمِ نافع عبارت است از آن علمى که به کار کشور بيايد و مفيد براى حل مشکلات کشور باشد. صِرف اينکه فرض کنيد مقالهمان در پايگاههاى آىاِسآى(?) و امثال آن در دنيا منتشر ميشود، يا حتى مرجع قرار ميگيرد، اين يک تمجيد علمى هست، اما مطلوب نهايى نيست؛ کار علمى بايد ناظر به نيازهاى کشور باشد؛ اين را دوستان گفتند، من هم تأکيد ميکنم. مسئولين آموزش عالى و مديران ارشد حضور دارند، انشاءالله به اين نکته توجه کنند.
يک نکتهى ديگرى که در بيانات بود و نکتهى درستى است و ميخواهم روى آن تأکيد کنم، ارتباط بين شيوههاى مديريت اقتصادى و فرهنگ جامعه است. اينکه «در دههى ?? ما مسئلهى تهاجم فرهنگى را مطرح کرديم درحالىکه تهاجمْ تهاجم اقتصادى بود» اين حرف درستى است؛ ما اين را رد نميکنيم؛ لکن نگاه به فرهنگ بهعنوان يک مسئلهى اصيل و مسئلهى حياتى، حتماً بايستى مورد توجه همه در همهى سطوح باشد. همانوقت اعتراضهايى به شيوههاى مديريت اقتصادى هم ميشد؛ اما آنچه اهميت داشت و امروز هم حائز اهميت است، نگاه به جهتگيرىهاى فرهنگى است. البته ما قبول داريم که شيوهى مديريت اقتصادى تأثيراتى بر روى فرهنگ ميگذارد، همچنانکه عکس قضيه هم صادق است.
يک مسئله که بهصورت حاشيهاى مطرح شد و بهنظر من حاشيهاى نيست و مسئلهى مهمى است، مسئلهى ازدواج جوانها است؛ انتظار داشتيم که اينجور عکسالعمل نشان بدهيد؛(?) مسئلهى ازدواج جوانها مسئلهى مهمى است. من از اين بيم دارم که نگاه بىتفاوت نسبت به مسئلهى ازدواج - که متأسفانه امروز کم و بيش اين نگاه بىتفاوت وجود دارد - در آينده تبعات سختى را براى کشور بهوجود بياورد. خب، حالا شما مسئلهى سربازى را مطرح کرديد؛ بهنظر من، سربازى مسئلهى مشکلى نيست؛ ميشود در آن زمينه هم فکر کرد، کار کرد؛ راه حل مشکل سربازى بهعنوان يک مانع در امر ازدواج، اين نيست که ما مدت زمان سربازى را کوتاه کنيم؛ ميتوان شيوههاى ديگرى را بهکار گرفت؛ لکن اين يک مسئله است. انگيزه براى ازدواج، بايد تبديل بشود به يک اقدام عملى؛ يعنى ازدواج بايد تحقق پيدا بکند. اينکه خداى متعال ميفرمايد: اِن يَکونوا فُقَرآءَ يُغنِهِمُ اللهُ مِن فَضلِه،(?) اين يک وعدهى الهى است؛ ما بايد به اين وعده، مثل بقيهى وعدههاى الهى که به آن وعدهها اطمينان ميکنيم، اطمينان کنيم. ازدواج و تشکيل خانواده، موجب نشده است و موجب نميشود که وضع معيشتى افراد دچار تنگى و سختى بشود؛ يعنى از ناحيهى ازدواج کسى دچار سختى معيشت نميشود؛ بلکه ازدواج ممکن است گشايش هم ايجاد کند. محيط دانشجويى محيط خوبى و مناسبى است براى زمينهسازى ازدواج. به نظر من بر روى مسئلهى ازدواج جوانها، خود جوانها، اولياى خانوادههايى که جوانها متعلق به آنها هستند، و مسئولان ذىربط مرتبط با دانشگاه، فکر کنند و تصميم بگيرند؛ نگذاريم سن ازدواج - که امروز متأسفانه بالا رفته؛ بخصوص در مورد دختران - ادامه پيدا بکند. بعضى از تصورات و سنتهاى غلط در مورد ازدواج وجود دارد که اينها دستوپاگير است، مانع از رواج ازدواج جوانها است؛ اين سنتها را بايد عملاً نقض کرد. شما که جوانيد، مطالبهگريد، پرنشاطيد، پيشنهادکنندهى نقض خيلى از عادتها و سنتها هستيد، به نظر من اين سنتهاى غلطى را هم که در زمينهى ازدواج وجود دارد، بايستى شماها نقض کنيد؛ اين هم يک مسئله است که من تأکيدِ آن را لازم ميدانم. البته در گذشته معمول بود که براى ازدواج، افراد خير و مؤمنى پيدا ميشدند، واسطهگرى ميکردند، دخترهاى مناسب را، پسرهاى مناسب را، معرفى ميکردند، ازدواجها را راه مىانداختند؛ اين کارها بايد انجام بگيرد؛ بايد واقعاً در جامعه يک حرکتى در اين زمينه بهوجود بيايد.
يک نکتهى ديگرى که در بيانات بعضى از دوستان بود در سؤالاتى هم که دانشجويان از من بهصورت تقديرى کردند [بود] - سؤال شده است از دانشجويان که اگر شما در اين جلسه بوديد چه ميگفتيد؛ جوابهايى آمده؛ يک کتاب صد صفحهاى يا بيشتر براى ما آوردند که نظرات دانشجويان است؛ آنجا هم ديدم اين سؤال مطرح است - (?) که مواضع سياسى افراد دانشجو يا تشکلهاى دانشجويى چگونه بايد منطبق با نظرات رهبرى باشد؟ که اين سؤال در اينجا هم به يک شکلى مطرح شد. بهنظر من اين سؤال خيلى سؤال موجهى نيست؛ اينجور نيست که همهى م
در حسينيه امام خميني رحمهالله
بسماللهالرّحمنالرّحيم
و الحمدلله رب العالمين و الصلاه و السلام على سيدنا محمد و آله الطاهرين
خداى متعال را شکرگزاريم از اينکه در اين برههى از زمان، کشور ما شاهد يک مجموعهى جوانِ مؤمن و پرشور و پرانگيزه و صاحب منطق و فکر در زمينهى مسائل اساسى کشور است. امروز جلسهى ما بسيار جلسهى خوبى بود؛ دو بخش دارد اين مسئله: يک بخش مربوط به جزئيات بيانات دوستانى است که اينجا بيان کردند؛ خب، مطالب خوب و مفيد گفته شد؛ ممکن است بندهى حقير با بعضى از اين بيانات موافق باشم، با بعضى موافق نباشم؛ بحثِ محتواها يک بخش از مسئله است. آن بخشى که به نظر من مهم و در خور ستايش و تقدير است، عبارت است از «روحيهى پرنشاط و مطالبهگر در مجموعهى دانشجويى» که در بيانات اين جمع معدود و محدود خودش را نشان داد؛ اين مهم است. ممکن است [از] آنچه در اين مطالبات وجود دارد، بعضى منطقى نباشد، بعضى قابل تحقق نباشد، بعضى مورد قبول نباشد؛ اما نَفْس اين روحيهى مطالبهگرى و انگيزه براى خواستن و فکر کردن و پيشنهاد دادن و انتقاد کردن، مطلوب است. البته در همهى امور بايد اخلاق را، ديانت را، حدود شرعى را رعايت کرد؛ از بىانصافى بايد پرهيز کرد؛ از «قول بغير علم» بايد اجتناب کرد؛ اينها به جاى خود محفوظ؛ آنچه مهم است، اين است که جوان دانشجوى ما بايد مطالبهگر، پرانگيزه، پرنشاط، حاضر در صحنه و ناظر به مسائل کشور باشد؛ و من اين را امروز مشاهده ميکنم که بحمدالله هست.
خب، چند دقيقه را صرف کنيم براى پرداختن به بعضى از مطالبى که دوستان بيان کردند. مطلب اول همين که عرض کرديم؛ من از روحيهى جوانان دانشجويمان - که عمدتاً نمايندگان تشکلها بودند - خرسند شدم و خدا را شکر ميکنم که در اينها، انسان احساس نشاط، حرف، انگيزه و مطالبهگرى ميکند؛ و اميدواريم که انشاءالله اين روحيه در شماها باقى بماند تا آنوقتىکه خود شماها مسئول امور خواهيد شد؛ چون بالاخره در آينده، مسئولين امور و مديران کشور همين شماها هستيد ديگر، انشاءالله همين روحيه [و] نگاه منتقدانه و مطالبهگرانه و همراه با احساس تکليف و وظيفه، در شما باقى بماند؛ که اگر اين شد، کشور نجات پيدا خواهد کرد.
دوستان چند مطلب را گفتند که بهنظر من درخور توجه و مهم بود؛ اين مسئلهى «نگاه به علم، بدون توجه به فايدهى علم براى کشور» که در بيانات چند نفر از دوستان تکرار شد، کاملاً حرف درستى است و مکرر اين را ما هم گفتهايم. کار علمى و تلاش علمى، امروز در کشور و در دانشگاهها و پژوهشگاههاى ما تلاش زنده و موفق و مورد تحسينى است، منتها همه بايد توجه داشته باشند که علم، مقدمهى عمل است؛ علمِ نافع عبارت است از آن علمى که به کار کشور بيايد و مفيد براى حل مشکلات کشور باشد. صِرف اينکه فرض کنيد مقالهمان در پايگاههاى آىاِسآى(?) و امثال آن در دنيا منتشر ميشود، يا حتى مرجع قرار ميگيرد، اين يک تمجيد علمى هست، اما مطلوب نهايى نيست؛ کار علمى بايد ناظر به نيازهاى کشور باشد؛ اين را دوستان گفتند، من هم تأکيد ميکنم. مسئولين آموزش عالى و مديران ارشد حضور دارند، انشاءالله به اين نکته توجه کنند.
يک نکتهى ديگرى که در بيانات بود و نکتهى درستى است و ميخواهم روى آن تأکيد کنم، ارتباط بين شيوههاى مديريت اقتصادى و فرهنگ جامعه است. اينکه «در دههى ?? ما مسئلهى تهاجم فرهنگى را مطرح کرديم درحالىکه تهاجمْ تهاجم اقتصادى بود» اين حرف درستى است؛ ما اين را رد نميکنيم؛ لکن نگاه به فرهنگ بهعنوان يک مسئلهى اصيل و مسئلهى حياتى، حتماً بايستى مورد توجه همه در همهى سطوح باشد. همانوقت اعتراضهايى به شيوههاى مديريت اقتصادى هم ميشد؛ اما آنچه اهميت داشت و امروز هم حائز اهميت است، نگاه به جهتگيرىهاى فرهنگى است. البته ما قبول داريم که شيوهى مديريت اقتصادى تأثيراتى بر روى فرهنگ ميگذارد، همچنانکه عکس قضيه هم صادق است.
يک مسئله که بهصورت حاشيهاى مطرح شد و بهنظر من حاشيهاى نيست و مسئلهى مهمى است، مسئلهى ازدواج جوانها است؛ انتظار داشتيم که اينجور عکسالعمل نشان بدهيد؛(?) مسئلهى ازدواج جوانها مسئلهى مهمى است. من از اين بيم دارم که نگاه بىتفاوت نسبت به مسئلهى ازدواج - که متأسفانه امروز کم و بيش اين نگاه بىتفاوت وجود دارد - در آينده تبعات سختى را براى کشور بهوجود بياورد. خب، حالا شما مسئلهى سربازى را مطرح کرديد؛ بهنظر من، سربازى مسئلهى مشکلى نيست؛ ميشود در آن زمينه هم فکر کرد، کار کرد؛ راه حل مشکل سربازى بهعنوان يک مانع در امر ازدواج، اين نيست که ما مدت زمان سربازى را کوتاه کنيم؛ ميتوان شيوههاى ديگرى را بهکار گرفت؛ لکن اين يک مسئله است. انگيزه براى ازدواج، بايد تبديل بشود به يک اقدام عملى؛ يعنى ازدواج بايد تحقق پيدا بکند. اينکه خداى متعال ميفرمايد: اِن يَکونوا فُقَرآءَ يُغنِهِمُ اللهُ مِن فَضلِه،(?) اين يک وعدهى الهى است؛ ما بايد به اين وعده، مثل بقيهى وعدههاى الهى که به آن وعدهها اطمينان ميکنيم، اطمينان کنيم. ازدواج و تشکيل خانواده، موجب نشده است و موجب نميشود که وضع معيشتى افراد دچار تنگى و سختى بشود؛ يعنى از ناحيهى ازدواج کسى دچار سختى معيشت نميشود؛ بلکه ازدواج ممکن است گشايش هم ايجاد کند. محيط دانشجويى محيط خوبى و مناسبى است براى زمينهسازى ازدواج. به نظر من بر روى مسئلهى ازدواج جوانها، خود جوانها، اولياى خانوادههايى که جوانها متعلق به آنها هستند، و مسئولان ذىربط مرتبط با دانشگاه، فکر کنند و تصميم بگيرند؛ نگذاريم سن ازدواج - که امروز متأسفانه بالا رفته؛ بخصوص در مورد دختران - ادامه پيدا بکند. بعضى از تصورات و سنتهاى غلط در مورد ازدواج وجود دارد که اينها دستوپاگير است، مانع از رواج ازدواج جوانها است؛ اين سنتها را بايد عملاً نقض کرد. شما که جوانيد، مطالبهگريد، پرنشاطيد، پيشنهادکنندهى نقض خيلى از عادتها و سنتها هستيد، به نظر من اين سنتهاى غلطى را هم که در زمينهى ازدواج وجود دارد، بايستى شماها نقض کنيد؛ اين هم يک مسئله است که من تأکيدِ آن را لازم ميدانم. البته در گذشته معمول بود که براى ازدواج، افراد خير و مؤمنى پيدا ميشدند، واسطهگرى ميکردند، دخترهاى مناسب را، پسرهاى مناسب را، معرفى ميکردند، ازدواجها را راه مىانداختند؛ اين کارها بايد انجام بگيرد؛ بايد واقعاً در جامعه يک حرکتى در اين زمينه بهوجود بيايد.
يک نکتهى ديگرى که در بيانات بعضى از دوستان بود در سؤالاتى هم که دانشجويان از من بهصورت تقديرى کردند [بود] - سؤال شده است از دانشجويان که اگر شما در اين جلسه بوديد چه ميگفتيد؛ جوابهايى آمده؛ يک کتاب صد صفحهاى يا بيشتر براى ما آوردند که نظرات دانشجويان است؛ آنجا هم ديدم اين سؤال مطرح است - (?) که مواضع سياسى افراد دانشجو يا تشکلهاى دانشجويى چگونه بايد منطبق با نظرات رهبرى باشد؟ که اين سؤال در اينجا هم به يک شکلى مطرح شد. بهنظر من اين سؤال خيلى سؤال موجهى نيست؛ اينجور نيست که همهى م
:
