• 1399/10/20 - 05:18
  • - تعداد بازدید: 665
  • - تعداد بازدید کنندگان: 664
  • زمان مطالعه: 31 دقیقه

بيانات رهبر معظم انقلاب در سخنراني تلويزيوني در سالروز قيام 19 دي

رهبر انقلاب : قيام ?? دي اولين تبر ابراهيمي در بت آمريکا بود .

307412.mp3 بيانات رهبر معظم انقلاب در سخنراني تلويزيوني در سالروز قيام 19 دي

بيانات رهبر معظم انقلاب در سخنراني تلويزيوني در سالروز قيام ?? دي




بسم الله الرّحمن الرّحيم

و الحمدلله ربّ العالمين و الصّلاه و السّلام علي سيّدنا محمّد و آله الطّاهرين سيّما بقيّه ‌الله في الارضين.

سلام عرض ميکنم به مردم عزيز قم و به حوزه‌ي علميّه‌ي عظيم‌الشّأن؛ وضع ديدار ساليانه‌ي امسال ما متأسّفانه به اين شکل است و من از مشاهده‌ي چهره‌هاي منوّر برادران عزيز قمي محرومم، ولي خب اين هم يکي از اشکال زندگي است، از فراز و نشيب‌ها است؛ زندگي از اين کوچه پس‌کوچه‌ها زياد دارد، مسير زندگي را بايد طي کرد، ان‌شاءالله خواهد گذشت؛ اين هم مثل همه‌ي حوادث تلخ و شيرين ديگر گذرا است و ان‌شاءالله به توفيق الهي مسير زندگي در جادّه‌ي آسفالته قرار خواهد گرفت.

حمد الهي و سپاسگزاري از مردم عزيز ايران و عراق بابت حرکات خودجوش سالگرد شهيد سليماني و شهيد ابومهدي
 بحث امروز من چند کلمه در باب‌ حادثه‌ي مهم و حماسه‌ي مهمّ نوزدهم دي است، و چند کلمه هم در باب برخي از مسائل روزي که در افکار عمومي مطرح است؛ ولي قبل از آنکه موضوع اصلي را شروع کنم، لازم ميدانم حمد الهي را به جا بياورم و از مردم عزيز کشورمان سپاسگزاري کنم به خاطر حرکت عظيم حماسه‌گونه‌اي که در سالگرد شهيد عزيزمان سليماني،(?) در کشور به وجود آوردند. شهيد سليماني و شهيد ابومهدي در حرکات خودجوش مردم در سرتاسر کشور بحمدالله تجسّم عيني پيدا کردند و با اين حرکت عظيم مردمي، روح تازه‌اي به کالبد کشور و ملّت دميده شد که با هيچ بخشنامه‌اي، با هيچ دستوري امکان نداشت چنين حرکتي به وجود بيايد؛ اين حرکت، ناشي از عواطف مردم، دلهاي مردم، بصيرت مردم و انگيزه‌هاي درست مردم بود؛ همچنين تجمّع بزرگ و شگفت‌انگيزي که در بغداد و در بعضي از شهرهاي ديگر عراق براي تکريم و بزرگداشت شهيد ابومهدي، فرمانده‌ي برجسته‌ي عراقي و شهيد سليماني -مهمان عزيز مردم عراق-تشکيل شد. از همه‌ي براداران و خواهراني که در اينجا و در عراق در اين مراسم شرکت کردند، صميمانه تشکّر ميکنم.

 لازم ميدانم نام شهداي همراه شهيد سليماني را هم بياورم؛ چون عظمت شهيد سليماني موجب شد که نام اينها کمتر آورده بشود و کمتر مطرح بشود: شهيد پورجعفري،(?) شهيد مظفّري‌نيا،(?) شهيد طارمي،(?) شهيد زماني‌نيا(?) که همه‌ي اينها جزو شهداي عالي‌قدر هستند؛ و همچنين همراهان شهيد ابومهدي عراقي که نام آنها را البتّه من در ذهن ندارم.

 همچنين لازم ميدانم گرامي بدارم ياد شهداي جان‌باخته‌ي در تشييع کرمان و همچنين در حادثه‌ي بسيار تلخ و ناگوار هواپيما در تهران(?) که حقيقتاً حادثه‌ي تلخي بود، حادثه‌ي ناگواري بود، مسئولين کشور را هم داغدار کرد. و اميدواريم ان‌شاءالله خداي متعال آن شهدا را -چه شهداي کرمان را، چه شهداي تهران را- مشمول لطف و رحمت خودش قرار بدهد و به خانواده‌هاي آنها صبر و تسلّا و آرامش دل عنايت کند، بفضله و منّه. البتّه مسئولين هم وظايفي دارند که به آنها تذکّر داده شده.

 همچنين لازم ميدانم به مناسبت چهلمين روز شهادت شهيد فخري‌زاده (رضوان الله تعالي عليه) ياد ايشان را هم گرامي بدارم؛ شهيد عالي‌قدري بود، شخصيّت بزرگي بود. ما دو چهره‌ي بزرگ علمي را در اين اواخر از دست داديم: يکي شهيد فخري‌زاده بود، يکي جناب آقاي آيت‌الله مصباح(?) بود؛ هر دوي اينها چهره‌هاي علمي برجسته‌اي بودند، هر کدام در منطقه‌ي خودشان و کار خودشان، و از هر دو هم ميراثهاي ارزشمندي در دستگاهي که تحت نظرشان بود باقي مانده که بايستي با قوّت ان‌شاءالله و به بهترين وجهي ادامه پيدا کند.

دو مطلب درباره‌ي قيام نوزدهم دي:
امّا درباره‌ي نوزدهم دي؛ دو مطلب را در باب نوزدهم دي عرض ميکنم: يکي اينکه لازم است ما از ياد نوزدهم دي و حادثه‌ي نوزدهم دي حراست کنيم و نگهباني کنيم، يکي هم اين است که بايد از محتوا و مضمون حماسه‌ي نوزدهم دي حراست و نگهباني کنيم؛ يعني هم حراست و نگهباني از خود حادثه به معناي زنده نگه داشتن آن بر ما لازم و واجب است، هم حراست و نگهباني از مضمون و محتواي اين حماسه‌ي بزرگ؛ حالا علّت آن را عرض ميکنم.

?) حراست از ياد حادثه‌ي نوزدهم دي به عنوان يکي از نقاط اوج حيات ملّت ايران
امّا اينکه از خود آن حماسه بايستي حراست کنيم و نگهباني کنيم، چون اين يکي از نقطه‌هاي اوج حيات ملّت ايران بود. ملّتها نقاط اوج و نقاط حضيض دارند؛ نقاط اوج را بايستي زنده نگه داشت. نقاط اوج، آنهايي هستند که زنده بودن و پاي کار بودن و با اراده و عزم بودن يک ملّت را و بصيرت يک ملّت را در اين مواقع حسّاس نشان ميدهند؛ نوزدهم دي اين جوري بود. نقطه‌ي اوج را بايد زنده نگه داشت، چون هم به آيندگان روحيه ميدهد، هم مايه‌ي افتخار و عزّت ملّي است. اين نقطه‌هاي اوج در تاريخ ثبت ميشود و راه آينده را براي آيندگان روشن ميکند. بنابر‌اين، خود اين حادثه را نبايد گذاشت کهنه بشود و همين طور که تا امروز بحمدالله اين حادثه زنده و پرنشاط باقي مانده، همچنان باقي بماند.

?) نگهباني از محتواي حادثه‌ي نوزدهم دي و جلوگيري از تفسير غلط
و امّا نگهباني از محتواي اين حادثه. خب هر حادثه‌اي يک مضموني دارد، يک محتوايي دارد، يک معنايي دارد؛ مضمون اين حادثه چه بود؟ ما بايستي اين مضمون را درست بشناسيم و از آن حراست کنيم؛ چرا حراست کنيم؟ به خاطر اينکه راويان خائن و تحليلگران مغرض سعي ميکنند محتواي حوادث بزرگ را به سود خودشان و به سود قدرتهاي غاصب دنيا تغيير بدهند. اين کار از قديم هم وجود داشته که راوي مغرض يک حادثه‌اي که اتّفاق افتاده، آن را جوري تعريف ميکند که عکس مقصود از آن حماسه به ذهن مخاطب تبادر کند.

امروز هم که با گسترش وسايل ارتباط‌جمعي و اين امکانات فراوان و وسيعي که هست، اين امکان در اختيار قدرتهاي مغرض و دستهاي خائن وجود دارد که حوادث را تغيير بدهند، محتواي حوادث را عوض کنند و غلط تفسير کنند و افکار عمومي را منحرف کنند؛ بخصوص افکار نسلهاي بعدي و کساني را که در آن حادثه حضور نداشتند و آن را از نزديک نديدند يا در زمان نزديک نشنيدند و دورند از حادثه، عوض کنند. امروز يکي از کارهاي مهمّ دستگاه‌هاي جاسوسي همين است که مي‌نشينند حوادث دنيا را رصد ميکنند و بعد نه خودشان مستقيم بلکه به زبان ديگران، از قلم ديگران، با مقاله و تحليل اشخاص معتبر و معروف، با وسايلي که خودشان دارند -با پول، با تهديد، با تطميع- آنچه را که در تفسير يک حادثه مورد نظر خودشان است، منعکس ميکنند.

من اخيراً يک کتابي را مطالعه کردم که يک آمريکايي اين کتاب را نوشته؛ در واقع جمع کرده اين کتاب را، چون افراد گوناگوني در نگارش اين کتاب دست دارند. اين کتاب درباره‌ي تسلّط سازمان جاسوسي سيا(?) بر مطبوعات و مجلّات عمده‌ي دنيا است؛ اصلاً اين کتاب درباره‌ي اين است. شرح ميدهد که چگونه سازمان سيا در مقالات، در تحليل‌ها، در نوشته‌ها و در گفته‌هاي نويسندگان معروف و بعضاً مجلّات معتبر دخالت کردند و تفسير خودشان را به جاي تفسير واقعي به افکار عمومي القا کردند و آنها را کنترل کردند؛ نه فقط در مطبوعات آمريکا بلکه در ساير کشورها، در اروپا؛ يک مجلّه‌ي معروف فرانسوي را اسم مي‌آورد و ميگويد در آنجا اين کارها را کردند، اين‌ جور گفتند، اين‌ جور نوشتند؛ يعني اين کار الان در دنيا رايج است و وجود دارد. در واقع سازمان سيا با اين کار تحليل انحرافي خود و تفسير غلط خود  از مسائل و حوادث را به افکار عمومي منتقل ميکند و افکار عمومي را گمراه ميکند و اين خطري است که هميشه وجود دارد.

حادثه‌ي نوزدهم دي، مقدّمه‌اي براي قيام عمومي مردم کشور
 خب در مورد نوزدهم دي ما [بايد] مراقب باشيم که چنين اتّفاقي نيفتد؛ حالا البتّه به‌ اجمال من عرض ميکنم که مضمون و محتوا و معناي حرکت نوزدهم دي در قم که مردم و حوزه‌ي علميّه مشترکاً آن حرکت عظيم را انجام دادند چه بود. اگر قضيّه‌ي قم در همان شهر قم تمام ميشد و به قم منحصر ميماند، ممکن بود آدم اين را حمل کند بر يک حرکت عاطفي و ناشي از هيجانات مثلاً مذهبي و زودگذر که بگويند: «مردم نترسي بودند، در يک حادثه‌اي قيام کردند و بعد هم سرکوب شد و تمام شد»؛ ممکن است اين جور بگويند لکن حادثه‌ي قم اين جور نبود. حادثه‌ي قم در قم تمام نشد، به قم منحصر نماند؛ از قم سرايت کرد به تبريز، به يزد، به کرمان، به شيراز، به مشهد، به تهران و تدريجاً به يک قيام عمومي منتهي شد. شروع از قم بود، شروع‌کننده قمي‌ها بودند، امّا حادثه در قم خاتمه نيافت؛ اين حادثه در ظرف تقريباً پنج شش ماه تبديل شد به يک قيام عمومي سراسري در همه‌ي شهرها و تدريجاً در روستاها؛ همه قيام کردند؛ اين چه حادثه‌اي است؟ بعد هم بر اساس اين قيام، يک انقلاب عظيم مردمي و کم‌نظير در تاريخ -شايد از جهاتي بي‌نظير- به وقوع پيوست.

معناي حادثه‌ي نوزدهم دي: خشم و اعتراض مردم به رژيم ديکتاتور، وابسته، فاسد، ضدّدين، اشرافي و طبقاتي
 خب با اين نگاه ديگر نميشود حادثه‌ي قم را آن طور ساده‌نگري کرد و تفسير کرد به يک هيجان؛ نه، اين حادثه يک معناي ديگري دارد، يک عمقي دارد، معناي عميق‌تري پيدا ميکند. خب معناي حادثه‌ي نوزدهم دي چيست؟ عبارت است از خشم و شدّت اعتراض مردم به رژيم ديکتاتور، وابسته، فاسد، ضدّدين، اشرافي و طبقاتي. نارضايي‌هاي مردم و خشمهاي مردم در طول زمان متراکم شده بود و يک پشتوانه‌ي فکري هم از درسهاي امام، سخنراني‌هاي امام، بيانيّه‌هاي امام که از قم و از نجف منتشرميشد پيدا کرده بود؛ اين حرکت عظيم، اين خشم عمومي مردم، متّکي به آن پشتوانه‌ي فکري‌اي که امام دائماً و پي‌درپي القا ميکرد و به وسيله‌ي جوانهاي مبارز و بخصوص به وسيله‌ي طلّاب در سراسر کشور منعکس ميشد، توانست اين قيام عظيم را به وجود بياورد.

دو نکته‌ي مهمّ حادثه‌ي نوزدهم دي: جنبه‌ي ديني و جنبه‌ي ضدّ آمريکايي قيام مردم
 دو نکته‌ي مهم در اينجا بايد مورد توجّه قرار بگيرد و تعيين‌کننده است. يک نکته اينکه رهبر اين حرکت عمومي يک مرجع تقليد بود؛ يک روحاني بزرگ، يک شخصيّت برجسته‌ي مبلّغ و مروّج مباني معرفتي ديني. اين رهبر بزرگ از روز اوّل مبارزه هم مردم را به دين دعوت ميکرد؛ از اوّل مبارزه، از سال ??، دعوت امام متّکي به مباني ديني بود و اگر اعتراض ميکرد، اگر پيشنهاد ميکرد، همه متّکي بود به مباني ديني. پس حرکت مردم اساساً يک حرکت ديني بود، به خاطر اينکه با رهبري امام بود، با تعليم و هدايت و راهنمايي امام بود و امام يک مرجع تقليد بود، يک روحاني برجسته بود و کار امام از اوّل متّکي به مباني ديني بود؛ اين يک نکته که نکته‌ي بسيار مهمّي است.

 نکته‌ي دوّم اين است که تقريباً يک هفته قبل از قيام مردم قم، رئيس‌جمهور آمريکا -که آن وقت کارتر بود- در تهران، حمايت و پشتيباني صد درصد خودش را از رژيم پهلوي و محمّدرضا ابراز کرد؛ يک نطقي برايش تنظيم کرده بودند که در مهماني آن نطق را بخواند، آن نطق را گذاشت داخل جيبش و خودش شروع کرد حرف زدن -بعدها مفسّرينش و همراهانش اين را افشا کردند- و تعريف و تمجيد و حمايت صد درصد از محمّدرضا و از رژيم پهلوي. بنابراين اين حرکت قم، يک حرکت ضدّ آمريکايي بود، يک حرکت ضدّ استکباري بود؛ حرکتي بود ضدّ آن قدرتهاي خبيثي که به خاطر منافع خودشان از رژيم ديکتاتور و ضدّدين و فاسد پهلوي حمايت ميکردند. حالا در واقع اين قيام، هم جنبه‌ي ديني داشت، هم جنبه‌ي ضدّ آمريکايي داشت.

قيام نوزدهم دي، اوّلين ضربه‌ي تبر ابراهيمي بر پيکر بت بزرگ آمريکا
 در واقع قيام نوزدهم دي را ميتوان اوّلين ضربه‌ي تبر ابراهيمي بر پيکر بت بزرگ به حساب آورد. اين اوّلين [ضربه‌ي] تبري بود که به وسيله‌ي مردم قم به بت بزرگ آمريکا زده شد. بعد از آن هم ادامه پيدا کرد و شما امروز وضع آمريکا را مشاهده ميکنيد؛ وضع و حال بت بزرگ را امروز شما مي‌بينيد که اين دموکراسي‌شان است؛ اين افتضاح انتخاباتي‌شان است؛ اين حقوق بشرشان است، حقوق بشري که هر چند ساعت يک بار، يا حدّاقل چند روز يک بار، يک سياه پوست را بدون دليل، بدون جرم در خيابان ميکشند، و کشنده و قاتل هم تعقيب نميشود؛ اين ارزشهايشان است که همين طور ميگويند ارزشهاي آمريکايي، ارزشهاي آمريکايي، و امروز اين ارزشها مايه‌ي مسخره‌ي همه‌ي دنيا شده، حتّي دوستانشان آنها را مسخره ميکنند؛ اين هم اقتصاد فلجشان است؛ اقتصاد آمريکا به معناي واقعي فلج است، ده‌ها ميليون بيکار و گرسنه و بي‌خانمان [وجود دارد]؛ اين وضع امروز آمريکا است. اين البتّه چيز مهمّي است لکن عجيب‌تر از اين، اين است که يک عدّه‌اي هنوز قبله‌شان آمريکا است،  هنوز اميد و آرزويشان به آمريکا است؛ آمريکايي که در يک چنين وضعي است.

خب گفتيم قيام عمومي مردم ضدّ آمريکايي بود؛ علّت هم فقط اين نبود که حالا رئيس‌جمهور آمريکا آمده و صد درصد [حمايت کرده]؛ اين در واقع يک سر باز کردن آن ناراحتي‌ها و خشمهاي دروني ملّت بود، والّا ?? سال بود که آمريکا در ايران انواع فشار را بر مردم وارد ميکرد و به وسيله‌ي رژيم مستبد و فاسد پهلوي، در واقع ايران را پايگاه اصلي خودش قرار داده بود و نتيجه‌اش هم براي کشور ما پيشرفت نبود؛ بلکه بعکس، نتيجه‌ي حضور آمريکا در کشور ما فقر اقتصادي بود، فقر علمي بود، فساد و بي‌ بند و باري فرهنگي بود؛ يک چنين وضعي را اينها به وجود آوردند. حالا يک عدّه‌اي خيال ميکنند که اگر با آمريکا تعامل کرديم و اگر آشتي کرديم و رفيق شديم، اوضاع کشور بهشت برين خواهد شد؛ نه، به قبل از انقلاب نگاه کنيد ببينيد چه جوري است. به کشورهايي که الان با آمريکا قربان صدقه‌ي هم ميروند نگاه کنيد ببينيد وضعشان چه جوري است؛ آن وضع اقتصادي‌شان، آن وضع علمي‌شان. در همين منطقه‌ي خودمان [هم هستند] که من ديگر اسم نمي‌آورم، خودتان ميدانيد.

البتّه بعد از آن حادثه‌ي انقلاب بزرگ ما هم، آمريکا دست برنداشت. دنبال استمرار همان سلطه‌ي جهنّمي بر کشور ما است؛ نه فقط بر کشور ما، [بلکه] بر ايران و بر کلّ منطقه. اينکه بعضي ميپرسند که خب، فرق آمريکا و فلان کشور اروپايي چيست؟ فرق در همين است. آمريکا چون سالها اينجا منتفع بوده و استفاده کرده و جا خوش کرده بود، خودش را هم يک قدرت برتر ميداند، دائم در صدد بازگشت به همان وضعيّت گذشته است؛ اين، آن چيزي است که ملّت ايران را هشيار ميکند و مراقب ميکند. البتّه برخي از دولتهاي خائن منطقه هم به او کمک ميکنند.

منافع آمريکا در گرو بي‌ثباتي و آشوب در منطقه
 اين را هم عرض بکنم: آمريکا نفع خودش را، منافع خودش را، در شرايط کنوني در بي‌ثباتي اين منطقه ميبيند، مگر آن وقتي که به طور کامل خودش را مسلّط بر منطقه بکند؛ تا قبل از آن، نفع آمريکا در بي‌ثباتي منطقه است؛ اين را خودشان ميگويند، اين را خودشان بصراحت ابراز ميکنند. يک کارشناس معروف يک انديشکده‌ي معروف آمريکايي -انديشکده‌ي‌ اينترپرايز(??)- که اگر اسم بياورم، خيلي‌ها که دستشان در کار سياست است او را مي‌شناسند، صريحاً اين حرف را زد؛ گفت ما خواهان ثبات در ايران و عراق و سوريه و لبنان نيستيم. فقط هم ايران نيست؛ [ميگويد] در ايران و عراق و سوريه و لبنان، ما مايل به ثبات و خواهان ثبات نيستيم. مسئله‌ي ‌اصلي، لزوم يا عدم لزوم بي‌ثباتي در اين کشورها نيست -يعني مسلّم است که بايد بي‌ثباتي در اين کشورها به وجود بيايد- بلکه چگونگي ايجاد بي‌ثباتي مورد نظر است؛ بي‌ثباتي را چه جوري ايجاد کنند. حالا يک وقت در يک جا با داعش، يک وقت [هم] با فتنه‌ي ?? و امثال اينها، و کارهايي که شما مي‌بينيد در منطقه دارند انجام ميدهند. دنبال بي‌ثباتي منطقه‌اند، آن وقت يک ياوه‌گوي آمريکايي درمي‌آيد ميگويد ايران موجب بي‌ثباتي در منطقه است! نه، ما موجب ثباتيم، ما در مقابل بي‌ثبات‌سازي آمريکا ايستاده‌ايم. در سال ?? آمريکا ميخواست ايران را بي‌ثبات بکند؛ همان بلائي که در سال ?? سر خودشان آمد. همان کاري که در واشنگتن انجام گرفت در اين چند وقت، بخصوص پريروز(??) که آدمهايي رفتند در کنگره اعضاي کنگره را از داخل دالانهاي مخفي فراري دادند و [بيرون] بردند، اين کار را ميخواستند در ايران بکنند؛ اينجا ميخواستند ايجاد آشوب بکنند، ميخواستند جنگ داخلي راه بيندازند، خداوند متعال موفّقشان نکرد. آنها سال ?? در فکر [آشوب در] اينجا بودند، حالا در سال ?? خداي متعال به سر خودشان آورد.

ايجاد تمدّن نوين اسلامي؛ هدف نهايي ما
 ما البتّه وقتي مسير حرکت کشور را و انقلاب را از نوزدهم دي تا امروز نگاه ميکينم، [مي‌بينيم] حدّاقل ده‌ها برابر -شايد بشود گفت صدها برابر؛ حالا من نميخواهم الفاظ خيلي بزرگ به کار ببرم- کشور ما قوام و استحکام و عمق و پختگي پيدا کرده، تجربه به دست آورده، مجهّز شده. ما آن روز مجهّز نبوديم، امروز خيلي مجهّزيم؛ هم مجهّز فکري، هم مجهّز عملي، هم مجهّز سياسي، هم مجهّز نظامي بحمدالله؛ بر خيلي از موانع غلبه پيدا کرده‌ايم. هدف هم ايجاد تمدّن نوين اسلامي است؛ اين هدف نهايي ما است. ممکن است يک نسل به اين هدف نرسد، امّا اين راه ادامه خواهد داشت و ان‌شاء‌الله نسلهاي بعدي به اين هدف خواهند رسيد. و بايد غلبه کنيم بر دست‌اندازي‌هايي که سلطه‌گران در راه ما ايجاد ميکنند و سياستهاي خباثت‌آلودي که عليه کشورمان به وجود مي‌آورند. مواضع ما در مقابل دولت آمريکا ناشي از اين تفکّر است، ناشي از اين استدلال و اين فلسفه است. اين راجع به نوزدهم دي.

چند چالش مهم بين ايران و جبهه‌ي استکبار:
 و امّا راجع به چند مسئله از مسائل مطرح روز؛ از مسائل پرتکرار در چالش بين جمهوري اسلامي و جبهه‌ي استکبار به سرکردگي آمريکا، يکي مسئله‌ي تحريم است، يکي مسئله‌ي حضور منطقه‌اي ايران است، يکي هم مسئله‌ي توان دفاعي ايران و قدرت موشکي ايران است که دائم آنها يک چيزي ميگويند، يک حرفي ميزنند، يک نقّي ميزنند و اين طرف هم يک جوابي به آنها ميدهند. البتّه عناصر داخلي و مسئولين داخلي ما جواب جبهه‌ي استکبار را در هر سه مسئله داده‌اند؛ هم مسئولين نظامي ما، هم وزارت خارجه‌ي ما و هم شعارهاي مردمي ما؛ جواب آنها داده شده ولي حالا من سخن قطعي و پاياني را در اين زمينه عرض ميکنم.

?. مسئله‌ي تحريمهاي خائنانه و خباثت‌آميز
 امّا در مورد تحريمها؛ جبهه‌ي غرب و دشمنان ما موظّفند که اين حرکت خباثت‌آميز -يعني تحريم ملّت ايران را- خاتمه بدهند و آن را فوراً متوقّف کنند؛ اين وظيفه‌ي آنها است که بايد همه‌ي تحريمها را بردارند؛ اين يک حرکت خائنانه است، يک حرکت خباثت‌آميز است، يک دشمني بزرگ و بي‌جهت است با ملّت ايران؛ نه فقط با نظام جمهوري اسلامي يا با دولت، [بلکه] با ملّت ايران دارند دشمني ميکنند؛ وظيفه‌ي آنها اين است که سريعاً اين تحريمها را بردارند. البتّه بنده بارها گفته‌ام،(??) باز هم تکرار ميکنم که آنها بايد تحريم را بردارند، ما [هم] بايد اقتصادمان را جوري تنظيم و برنامه‌ريزي کنيم که با وجود تحريم هم بتوانيم کشور را بخوبي اداره کنيم؛ اين را من بارها تکرار کرده‌ام، الان هم باز ميگويم. ما فرض کنيم تحريم برداشته نخواهد شد -البتّه تحريم بتدريج دارد بي‌اثر هم ميشود؛ يعني دارد به صورت يک چيز لغوي درمي‌آيد امّا حالا گيرم که تحريم باقي بماند- ما بايد اقتصاد کشور را جوري برنامه‌ريزي کنيم که با رفتن و آمدن تحريم و  با بازيگري‌هاي دشمن، در امر اقتصاد کشور دچار مشکل نشويم. اين هم ممکن است؛ اين را من نميگويم، صاحب‌نظران اقتصادي ميگويند، دلسوزان ميگويند؛ ميگويند اين کار ممکن است، ظرفيّتهاي داخلي خيلي فراوان است. و ما اين را به صورت يک سياست ابلاغ کرديم(??) که همان سياست «اقتصاد مقاومتي» است که اين بايد بشدّت و با جدّيّت دنبال بشود. بنابراين [پاسخ قطعي به] مسئله‌ي تحريم، اين است؛ اينکه فلان کار را بکنيد، فلان کار را نکنيد، اينها حرف بيخودي است؛ تحريم يک خيانت است، يک جنايت در حقّ ملّت ايران است که بايد برداشته بشود. اين يک مسئله.

?. مسئله‌ي حضور ثبات‌آفرين ايران در منطقه
 در مورد حضور منطقه‌اي ما که مدام ميگويند چرا ايران در منطقه حضور پيدا ميکند، نظام جمهوري اسلامي موظّف است طوري رفتار کند که دوستانش و هوادارانش در منطقه تقويت بشوند؛ اين وظيفه‌ي ما است. حضور ما به معناي تقويت دوستانمان و تقويت هوادارانمان است. ما نبايد کاري کنيم که دوستان و وفاداران به جمهوري اسلامي در منطقه تضعيف بشوند؛ اين حضور ما يک چنين حضوري است. و حضور ما ثبات‌آفرين است؛ ثابت شده که حضور جمهوري اسلامي موجب برداشته شدن موجبات بي‌ثباتي است؛ [مانند] مسئله‌ي داعش در عراق، مسائل گوناگون در سوريه و امثال اينها که حالا اين جزئيّات را ما نميخواهيم عرض کنيم؛ کساني که دست‌اندر‌کارند اينها را ميدانند؛ بنابراين اين حضور منطقه‌اي قطعي است، بايستي وجود داشته باشد و وجود خواهد داشت.

?. مسئله‌ي قدرت دفاعي و موشکي ايران
 امّا در مورد قدرت دفاعي؛ نظام جمهوري اسلامي حق ندارد وضع دفاعي کشور را جوري قرار بدهد که يک آدم بي‌عرضه‌اي مثل صدّام‌حسين بتواند بيايد شهر تهران را بمباران کند، موشک بزند و هواپيماي ميگ ?? او بيايد روي آسمان تهران حرکت کند و کاري از دست نظام برنيايد. اين اتّفاق افتاد؛ در همين شهر تهران يا موشک عراقي مي‌آمد -که همين آقايان اروپايي‌ها تقويت کرده بودند وضع موشکي او را که موشکهاي او ميتوانست از بغداد برسد به تهران؛ حالا شهرهاي ديگر به جاي خود- يا هواپيماي ميگ ?? مي‌آمد از ارتفاع بالا بمباران ميکرد، کاري هم نميتوانستيم بکنيم، امکاناتي نداشتيم. نظام اسلامي حق ندارد کشور را به اين شکل نگه‌ دارد و ما به توفيق الهي [اين جوري] نگه نداشته‌ايم. امروز قدرت دفاعي ما جوري است که دشمنان ما در محاسباتشان ناگزيرند توانايي‌هاي ايران را به حساب بياورند. وقتي که موشک جمهوري اسلامي ميتواند پرنده‌ي متجاوز آمريکايي را که آمده روي آسمان ايران ساقط کند، يا آن وقتي که موشکهاي ايراني ميتوانند پايگاه عين‌الاسد(??) را آن جور در هم بکوبند، آن وقت دشمن مجبور است در محاسبات خودش، در مورد تصميم‌هاي نظامي خودش، روي اين قدرت کشور و روي اين توانايي کشور حساب کند. ما نبايد کشور را بي‌دفاع بگذاريم؛ اين وظيفه‌ي ما است. نبايستي کاري کنيم که دشمن جرئت کند و در مقابل دشمن از ما کاري برنيايد.

چند نکته درباره‌ي برجام و کاهش تعهّدات جمهوري اسلامي ايران:
 يک مسئله‌ي ديگري که امروز زياد تکرار ميشود در زبان مسئولين و مردم و سياسيّون و در فضاي مجازي و غير مجازي تکرار ميشود، مسئله‌ي برجام و تعهّدات جمهوري اسلامي است که جمهوري اسلامي اعلام کرد و برخي از اين تعهّدات را کنار گذاشت، اخيراً هم که [غني‌سازي] بيست درصد را شروع کرد و مصوّبه‌ي مجلس را دولت به مرحله‌ي عمل درآورد؛ اين يکي از بحثهايي است که امروز مطرح است. من در مورد اين مسئله‌ي برجام، دو سه نکته‌ را عرض ميکنم.

?. برگشت آمريکا به برجام
 نکته‌ي اوّل اين است که بحث ميکنند که آمريکا برگردد به برجام يا برنگردد. ما هيچ اصراري نداريم، هيچ عجله‌اي نداريم که آمريکا به برجام برگردد؛ اصلاً مسئله‌‌ي ما اين نيست که آمريکا به برجام برگردد يا برنگردد. آنچه مطالبه‌ي منطقي ما و مطالبه‌ي عقلاني ما است، رفع تحريمها است؛ تحريمها بايد برداشته بشود. اين حقّ غصب‌شده‌ي ملّت ايران است؛ چه آمريکا، چه اروپا -که آويزان به آمريکا و دنباله‌رو آمريکا است- وظيفه دارند اين حقّ ملّت ايران را اداء کنند. اگر تحريمها برداشته شد، خب آن برگشت آمريکا به برجام معنايي خواهد داشت -البتّه مسئله‌ي خسارتها هست که جزو مطالبات ما است و در مراحل بعدي دنبال خواهد شد- امّا اگر چنانچه تحريمها برداشته نشد، برگشت آمريکا به برجام ممکن است حتّي به ضرر ما تمام بشود؛ به نفع ما که نيست، [بلکه]  به ضرر ما هم ممکن است باشد. البتّه بنده به مسئولين، هم در قوّه‌ي مجريّه و هم در قوّه‌ي مقنّنه، گفته‌ام که در اين زمينه‌ها با دقّت و رعايت کامل ضوابط پيش بروند و عمل کنند.

?) تصميم درست لغو تعهّدات برجامي
 مطلب دوّم اين [است] که تصميم مجلس و دولت در باب لغو تعهّدات برجامي، تصميم درستي است؛ کاملاً تصميم منطقي و عقلايي و قابل قبولي است. وقتي طرف مقابل، تقريباً به هيچ کدام از تعهّدات خودش در برجام عمل نميکند، معني ندارد که جمهوري اسلامي به همه‌ي تعهّدات خودش در برجام عمل کند؛ لذا از مدّتي پيش تدريجاً بعضي از تعهّدات را لغو کردند، اخيراً هم تعهّدات ديگري را کنار گذاشتند. و البتّه اگر چنانچه آنها به تعهّداتشان برگردند، ما هم به تعهّداتمان برميگرديم؛ بنده از اوّل هم همين را گفتم. از اوّلي که برجام مطرح شد، بنده گفتم که تعهّد در مقابل تعهّد؛ متناظر، کار آنها در مقابل کار ما؛ هر کاري که ما بنا است بکنيم، بايد طرف مقابل هم متناظر با آن کار را بکند؛ خب اين اوّل کار انجام نگرفت، حالا بايستي انجام بگيرد.

استفاده از ابتکار و نشاط جوانان در کنار تجربه‌ي افراد مجرّب در مديريّتهاي کشور
 يک موضوع ديگري که بد نيست مطرح بکنم و اينجا يادداشت کرده‌ام، اين است که شنيدم سؤال ميشود که بنده در يک برنامه‌ي تلويزيوني(??) که ظاهراً اخيراً پخش شده، يک بار گفته‌ام که دولت جوان حزب‌اللهي بايد سر کار بيايد، يک بار هم گفته‌ام که صلاح نيست از مجرّبين استفاده نشود. بعضي‌ها گفتند چطور؟ اينها با هم نميسازد. من عرض ميکنم نه، اينها با هم ميسازد، اينها با همديگر هيچ منافاتي ندارد. ببينيد، من معتقد به تکيه‌ي به نيروهاي جوانم [و به اين] اعتقاد راسخ دارم؛ مال امروز هم نيست، از قديم بنده چنين اعتقادي داشتم. معناي اعتماد به نيروهاي جوان اين است که اوّلاً در برخي از مديريّتهاي مهم کشور از جوانها استفاده بشود و به جوانها اعتماد بشود؛ ثانياً از ابتکارهايي که انجام ميدهند و حرکت اينها و حوصله و نشاط کار اينها استقبال بشود. گاهي اوقات جواني به همه جا مراجعه کرده، يک کار مهمّي را پيشنهاد کرده که ميتواند انجام بدهد، جواب نداده‌اند، مراجعه ميکند به ما؛ بعد که ميدهيم دست کارشناس، تصديق ميکند، ميگويد درست است، اين کار، کار مهمّي است و اين شخص ميتواند اين کار را انجام بدهد. خب من معتقدم که کشور بايستي از ابتکارات جوانها، از نشاط جوانها، از روحيه‌ي کار و پرانگيزه‌ي جوانها حدّاکثر استفاده را بکند؛ اينها بچّه‌هاي ما هستند، بچّه‌هاي کشورند و کشور حق دارد که از اينها استفاده کند. بنابراين، هم مسئله‌ي مديريّتها است، هم اين [نکته]. منتها اينکه ما ميگوييم در مديريّتها از اينها استفاده بشود، معنايش اين نيست که نسل قبلي را بکلّي بشوريم بگذاريم کنار! نه، بر حسب اقتضا، يک جا مديريّت يک جوان، يک جا مديريّت يک فرد مجرّب و کارکشته. از اوّل انقلاب هم همين جور بوده؛ حالا بعضي‌ها گفتند که امام در تهران يک امام جمعه‌ي چهل‌ساله را گذاشتند که اين حقير بودم؛ خب بله، همان وقت در کرمانشاه هم يک امام جمعه‌ي هشتادساله را گذاشتند؛(??) در يزد و در شيراز و در مشهد و در تبريز و مانند اينها، علماي بزرگ، مرداني را که در حدود هفتاد سال سنّشان بود گذاشتند؛ اقتضائات مختلف است. در اوّل انقلاب امام بزرگوار در رأس سپاه يک جواني را گذاشتند که کمتر از سي سال داشت،(??) در رأس نيروي زميني ارتش مردي را گذاشتند که حدود شصت سال داشت؛(??) اقتضائات اين جوري است. يک جا اقتضا دارد که يک مدير جوان بر سر کار بيايد، يک جا اقتضا دارد که يک مدير مجرّب [بر سر کار بيايد]. حالا در مورد دولت جوان حزب‌اللهي ان‌شاءالله بعدها، نزديک انتخابات، بنده صحبت خواهم کرد؛ يعني حرفهايي دارم که بعد عرض ميکنم؛ امّا اينکه تصوّر بشود اگر ما گفتيم از مجرّبين استفاده بشود، با استفاده‌ي از جوانها منافات دارد، نه، اين هيچ منافاتي ندارد.

و البتّه اين را هم بايد توجّه داشت که بعضي از افراد ميان‌سال مثل جوانهايند؛ سنّ شهيد سليماني حدود شصت سال بود، [امّا] ديديد در کوه و دشت و بيابان و همه جا چطور مثل جوانها حرکت ميکرد، از هيچ‌ چيز نميترسيد. حالا البتّه از فعّاليّتهاي کاري او اطّلاعات کمي دست مردم هست، همينهايي است که در تلويزيون مشاهده شده؛ آنچه بنده ميدانم خيلي بيش از اينها است. گاهي اوقات در ?? ساعت، در يک کشوري به قدري تلاش و فعّاليّت ميکرد که آدم از خواندنش احساس خستگي ميکرد که چقدر تلاش و تحرّک انجام گرفته در ظرف ?? ساعت يا در ظرف ?? ساعت؛ بعضي هم اين جور هستند ديگر.

چند نکته در مورد مسئله‌ي کرونا: ?) واکسن توليد شده در ايران، مايه‌ي افتخار و عزّت
 موضوع آخر هم مسئله‌ي کرونا است، که اين را هم مجدّداً عرض کنيم. اوّلاً واکسني که براي کرونا آماده شد مايه‌ي افتخار است؛ اين را انکار نکنند؛ اين مايه‌ي عزّت يک کشور است، مايه‌ي افتخار کشور است. البتّه از طرق مختلفي دارند دنبال واکسن حرکت ميکنند که خب در يک موردي به آزمايش انساني رسيد و موفّق بود. سعي نکنند اين را انکار کنند. بعضي هستند هر کار بزرگي را که در کشور انجام ميگيرد مستبعد ميدانند. وقتي اين سانتريفيوژهاي هسته‌اي را جوانهاي ما درست کرده بودند و بنده چند بار در سخنراني اسم آوردم و اشاره کردم، چند نفر از اين بزرگان علمي به من نامه نوشتند که آقا! نبادا شما گول اينها را بخوريد، اينها نميتوانند چنين کاري بکنند؛ انکار ميکردند، ميگفتند نميشود، ولي خب ديديد چه شد و به کجا رسيد. عين همين قضيّه در مورد سلّول‌هاي بنيادي بود؛ وقتي مرحوم کاظمي(??) و اين جوانان عزيزي که بحمدالله امروز هم هستند، توانستند سلّول‌هاي بنيادي را که يک کار بسيار بزرگ در مسائل زيستي انساني است انجام بدهند، يک عدّه‌اي باز همان وقت به ما پيغام ميدادند يا نامه مينوشتند ــ حالا نامه را يادم نيست ــ که خيلي باور نکنيد. بعضي‌ها آمدند اينجا به خود من گفتند؛ گفتند اينها را خيلي باور نکنيد، اينها خيلي قابل قبول نيست. نه، قابل قبول بود و باور هم کرديم و آن وقت درست بود، بعد از آن هم ده برابر پيشرفت کرد. الان هم همين جور است؛ اين واکسن را درست کردند و تست انساني شد، ان‌شاء‌الله بهترش را و کامل‌ترش را هم درست خواهند کرد -يعني روز‌به‌روز کامل‌تر خواهد شد- تا الان موفّق بوده، بعد از اين هم ان‌شاء‌الله موفّق خواهد بود. اين نکته‌ي اوّل که اين مايه‌ي افتخار است. من از همه‌ي دست‌اندرکاران، از وزارت بهداشت و ديگران که دست‌اندرکار توليد واکسن بودند، تشکّر ميکنم.

?) ممنوعيّت ورود واکسن آمريکايي، انگليسي و فرانسوي به کشور
 نکته‌ي دوّم در مورد کرونا اين است که ورود واکسن آمريکايي و انگليسي به کشور ممنوع است. اين را من به مسئولين هم گفته‌ام، الان هم به طور عمومي ميگويم. اگر آمريکايي‌ها توانسته بودند واکسن توليد کنند، اين افتضاح کرونايي در کشور خودشان پيش نمي‌آمد. چند روز پيش در ظرف ?? ساعت، اينها چهار هزار نفر تلفات داشتند. اينها اگر بلدند واکسن درست کنند، اگر کارخانه‌ي فايزرشان ميتواند واکسن درست کند، چرا ميخواهند به ما بدهند؟ خب خودشان مصرف کنند که اين قدر مرده و کشته‌‌ي زياد نداشته باشند. انگليس هم همين جور. بنابر‌اين، به اينها اعتماد نيست؛ من واقعاً اعتماد هم ندارم، نميدانم، گاهي اوقات هست که اينها ميخواهند واکسن را روي ملّتهاي ديگر امتحان کنند، ببينند اثر ميکند يا نميکند. بنابر‌اين، از آمريکا و از انگليس [واکسن تهيّه نشود]. البتّه به فرانسه هم من خوش‌بين نيستم، علّتش هم اين است که سابقه‌ي آن خونهاي آلوده را اينها دارند.(??) [البتّه] از جاهاي ديگر اگر بخواهند واکسن تهيّه کنند -که جاي مطمئنّي باشد- هيچ اشکالي ندارد.

?) لزوم ادامه‌ي مراقبتهاي بهداشتي
 نکته‌ي سوّم در باب کرونا اينکه مراقبتهاي مردمي بايد ادامه پيدا کند. حالا يک خرده‌اي تلفات کم شد. البتّه [باز هم] زياد است؛ صد نفر يا صد و چند نفر در شبانه روز، چيز کمي نيست، خيلي زياد است؛ امّا حالا [چون] يک مقداري نسبت به قبل کمتر شده، مردم خيال نکنند که حالا ديگر مسئله حل شد و تمام شد؛ نخير، مراقبتها را ادامه بدهند؛ مسئولين کشور هم که در زمينه‌ي اين کار مسئوليّت دارند، وظايفشان را دنبال کنند.

?) ضرورت استفاده از تجربه‌هاي جديد
 نکته‌ي چهارم در باب کرونا اين است که بعضي از افراد، تجربه‌هاي خوبي در اين زمينه انجام داده‌اند و دارويي درست کرده‌اند، اين دارو را يک جايي زير نظر مسئوليني امتحان کرده‌اند و تصديق شده، تأييد شده که موثّر است؛ با اينها مخالفت نشود. اطراف و اکناف، کسان زيادي هستند که ممکن است يک کار جديدي بکنند. نه اينکه حالا هر ادّعائي را قبول کنند؛ نه، امّا همان کارهايي را که ادّعا ميشود، مورد مداقّه(??) قرار بدهند.

اميدواري به آينده و موفّقيّت در زمينه‌هاي اقتصادي، فرهنگي، سياسي و نظامي
 حرف آخر به ملّت عزيزمان و مردم عزيز قم و حوزه‌ي علميّه‌ي معظّم اين است که ديروز، ملّت ايران در سايه‌ي اتّحاد‌، در سايه‌ي عزم راسخ، در سايه‌ي دين‌داري، در سايه‌ي‌ حضور بهنگام، در سايه‌ي مجاهدت توانست اين انقلاب عظيم را انجام بدهد، توانست اين کار بزرگ را که مسير تاريخ دنيا و بشر را عوض کرد انجام بدهد؛ امروز همان ملّت، با همان توانايي‌ها و با تجربه‌هاي بيشتر، با امکانات فراهم‌شده‌ي چندين برابر حضور دارد و ميتواند بر همه‌ي موانع فائق بيايد. اين ملّت ميتواند، هم در زمينه‌ي اقتصادي، هم در زمينه‌ي مسائل توليد و مسائل ارزش پول، هم در زمينه‌ي مسائل فرهنگي، هم در زمينه‌ي مسائل سياسي، هم در زمينه‌ي مسائل نظامي و امثال اينها موفّق بشود. اميدواريم ان‌شاءالله خداوند فضل و لطف خودش را بر اين ملّت روزبه‌روز افزايش بدهد.

سلام خدا بر وليّ اعظم خدا بقيّه‌الله ‌‌‌الاعظم حجّه‌بن‌الحسن (ارواحنا فداه) که ياري ايشان هميشه پشتيبان ما است؛ و رحمت و درود پروردگار بر روح مطهّر و مبارک امام بزرگوارمان که اين راه را به روي ما باز کردند.

والسّلام عليکم و رحمه‌الله و برکاته
 
  • گروه اخبار : اخبار پايگاه
  • کد خبر : 307412
:
کلیدواژه ها
مدیر سیستم
خبرنگار

مدیر سیستم

Template settings