بزرگ مردي که شرق را شگفتزده کرد غرب را لرزاند
مطبوعات جهان درباره امام (ره) نوشتند؛ امام خميني (ره) شرق را شگفت زده کرد، غرب را لرزاند، عرب را در تنگنا قرار داد و خود بدل به مسئله روز جهان گشت.
ساليان سال فضاي کشور را سياهي و تباهي و ظلم و استبداد فرا گرفته بود و جوّ رعب و وحشت در همه جا سايه گسترده بود، هيچ صداي آزادي به گوش نمي رسيد و هر صداي مخالفي را طاغوت در نطفه خفه مي کرد و آزادگان در بند و زير شکنجههاي سخت شهيد مي شدند. حکومت غاصب پهلوي با حمايت نيروي هاي استعمارگر خارجي به ويژه آمريکا و رژيم صهيونيستي بر سرنوشت کشور مسلط شده بود. از منابع ملي و منابع عظيم نفتي به خاطر حمايت آنها از رژيم منحوس چشم مي پوشيد و اين منابع ذي قيمت را به رايگان دراختيار آنان مي گذاشت.
فضاي کشور ماتم زده بود، کشور هيچ ابر و باران رحمتي را در افق ديد خود تصور نميکرد، فضا، فضاي نااميدي بود ولي مومنين در راز و نياز شبانه خود از خداوند رحمان تقاضاي باران رحمت الهي مي نمودند و اميد به رحمت بيمنتهاي خداوند منان بسته بودند، چرا که خداوند خود وعده نصرت و پيروزي به بندگان خالص را داده است. سرانجام در سال 1320 هجري قمري همزمان با سالروز تولد بانوي بزرگوار اسلام حضرت فاطمه زهرا (س)، امام خميني که به حق موسي زمان بود در خانواده اي روحاني و مجاهد در شهر خمين چشم به جهان گشود و در آنجا رشد يافت و در سال 1337 در سن هفده سالگي جهت تحصيل علوم ديني به حوزه اراک رفت و از محضر آيت الله العظمي حائري استفاده کرد، وقتي آيت اللهحائري از اراک به قم جهت تاسيس حوزه علميه قم عزيمت نمودند امام نيز به دنبال ايشان به شهر مقدس قم مهاجرت کردند و از محضر اساتيدي همچون حائري؛ شاه آبادي و بروجردي کسب فيض نمودند تا خود به درجه استادي مبرّز و توانا نائل آمدند. امام (ره) در درسهايش از محکوم کردن ظلم و استبداد رژيم ابا نداشتند. رفته رفته صداي ضديت ايشان با حکومت منحوس پهلوي همه جا پيچيد و آزادگان از روحانيون گرفته تا ديگر اقشار جامعه را متوجه خود ساخت و همه گرد آن وجود عزيز جمع شدند.
امام به مبارزه خود با رژيم طاغوت در اشکال مختلف مثل سخنراني، اعلاميه و کتاب ادامه دادند. اعتراضات امام، زماني به اوج رسيد که در لايحه انجمن هاي ايالتي و ولايتي سوگند به قرآن را از شرايط نمايندگي خارج نمودند. در اين نقطه بود که خشم و غضب مردم نيز بالا گرفت و موج اعتراضات و اظهار خشم و نفرت به حد اعلا رسيد و مخالفتها با رژيم از منزل امام شروع شد و توسط ديگر روحانيون به ساير اقشار جامعه تسري يافت. شاه ملعون به مطالبات بحق مردم وقعي نمي نهاد و آنها را مخل امنيت رژيم خود و مانعي در راه سياستهاي ضد اسلامي خود مي پنداشت و سعي خود را در خفه کردن صداي مردم و حرکت نمودن در مسير اهداف امپرياليسم و صهيونيسم دو چندان نمود، و با طرح انقلاب سفيد قصد انحراف اذهان عمومي را داشت، ليکن براي ملت خدعه و نيرنگ رژيم کارساز نبود و امت همانند آتشفشان به خروش آمد وهيچ قدرتي توان مقابله با سيل ويرانگر ملتي ستمديده بر عليه استبداد و الحاد را نداشت.
اقداماتي چند از سوي رژيم براي متوقف کردن نهضت صورت گرفت، اقداماتي چون کشتار مدرسه فيضيه که صرفاً شعله هاي اين خشم را تند و تيزتر کرد . امام در واکنش به اين کشتارها خشم خود را مستقيماً متوجه شخص شاه نموده و هدف را سرنگوني او و رژيمش شناسايي و تعريف کردند. رژيم براي مقابله با اين سيل توفنده امام را تبعيد کرد به اين خيال که نهضت در نبود قطب آن فرو مي پاشد. امام (ره) 14 سال را در عراق گذراندند و در اين مدت چشم بر هم نمي گذاشت مگر با اين هدف که ظلم و استبداد را ريشه کن کند.
امام راحل پس از ممانعت رژيم بعث از ادامه فعاليت هاي ايشان در رهبري مبارزات اسلامي براي هدايت نهضت راهي کويت شدند ولي وضعيت منطقه اجازه اقامت را به امام نداد و ناچاراً امام راحل راهي پاريس شدند. در پاريس فشارهاي وارد شده نيز نتوانست سد راه رهبري امام شود، ايشان از امکانات رسانه اي غرب با هوشياري تمام حداکثر استفاده را در جهت افشاي ظلم و استبداد رژيم و نشان دادن چهره زشت نظام حاکم به جهانيان، نمودند و با اعلاميهها و پيام هايي که از طريق نوار کاست تهيه مي شد توانستند مردم منتظر و انقلابي را به حرکت درآورند، تظاهرات ميليوني مردم در سال 57 به راه افتاده بود و رژيم با حربه تغيير دولتها سعي داشت تا تقصير را به دوش دولتها بيندازد و با تغيير نخست وزير هاي مختلف شخصيت واقعي خود را مخفي نگه دارد. ولي مردم عامل اصلي سيه روزي هاي خود را شاه مي دانستند و بر شعار سرنگوني رژيم سلطنت و محاکمه شاه خائن ايستادند و از شعارهايي خود کوتاه نيامدند تا اينکه وي ناچاراً از کشور گريخت به اين اميد که دوباره آمريکا به کمک عوامل داخلي بتواند همچون سال 1332 با يک کودتا، قيام مردمي را تباه سازد و بتواند به کشور بازگردد. با فرار کردن شاه، مردم اميد و انگيزه بيشتري براي مقاومت پيدا کردند و ته دل طرفداران رژيم خالي شد. امام که نمي توانستند نسبت به سرنوشت قيام مردم بيتفاوت بمانند فرصت راغنيمت شمرده و تصميم به بازگشت به ايران را گرفتند.
?? بهمن سال 57، ورود امام (ره) به ايران همچون بازگشتن خون به رگ هاي منجمد يکايک مردم مشتاق ايران بود که سالها در آرزوي حکومت اسلامي بودند که تحت لواي يک فقيه الهي اداره شود. ورود امام به کشور نويد بخش دورهاي تازه از رونق و شکوفايي معنوي و مادي بود و همچنين پاياني بود بر ناکامي ها و سرخوردگيها. ايشان غرور ملي و عزت اسلامي را به کشور بازگرداندند، امام آمد و همراه خود نداي مبارک رهايي و بانگ خوش آهنگ استقلال و آزادي و زنده باد اسلام را زنده کرد، او سوار يکه تاز و پيشاهنگ و بيدارگر اسلام ناب محمدي (ص) در قرن بيستم بود، او تجسم همه آرمانها و آرزوهاي ديرينه امت، بلکه همه مستضعفين جهان بود. روز 12 بهمن امام بر زميني گام نهاد که از خون جوانان دلاورش هزاران لاله روييده بود و ميليون ها مرد و زن عاشق اسلام و ايران از کودک و جوان و پير با هر قوميت و زباني آمدند تا از ميدان آزادي تا بهشت زهرا (س) آغوش خود را براي استقبال از موسي زمان بازکنند ومشتاقانه براي ديدن مردي که خاطره رنج طاقت فرساي يک ملت را به دوش مي کشيد و رهايي همه ملتها از رنج جباران عالم را فرياد مي زد، لحظهشماري مي کردند.
اي امام و پيشواي ما، دشمن سعي کردتا تو را از امت جدا کند و تبعيد نمايد تا بلکه نام بلند آوازه تو را از لابلاي کتاب ها، روزنامه ها و منبرها پاک کند تا شايد نام تو از اذهان امت پاک شود. اما آنها نميدانستند که اگر خدا بخواهد مقام و منزلت بندهاي را ارتقاء دهد، کيست که مانع کار شود. آري، حضور نام تو اي خميني کبير هر روز در دلهاي ما عزيزتر گرديد. آنهايي که حتي تو را و حتي عکس تو را نديده بودند، شيفته راه تو شدند چرا که در روايات ديني شنيده بودند که روزي مردي از اهل قم براي احياء اسلام به پا خواهد خاست ( رجل م ن اهل قم، بحار الانوار، جلد 60،ص 216) و مردم را به حق فرا مي خواند، گروهي با او همراهي مي کنند که چونان قطعه هايي از آهن محکم باشند، تندبادها آنان را تکان ندهد و از جنگ به ستوه نيايند و از چيزي ترسي به دل راه ندهند و با توکل بر خداوند به پيش مي تازند و همواره پيروزي نهايي از آن پرهيزگاران است.
امام آمد و با حمايت ملت رژيم شاهنشاهي را برچيد و نظام مقدس اسلامي را بر پا کرد و مردمسالاري ديني را پايه گذاري کرد و طي ده سال با همه دشمني ها و کارشکني هاي استکبار جهاني و تحميل جنگ هشت ساله، انقلاب اسلامي را با رهبري پيامبر گونه خود توانست به سر منزل مقصود برساند ولي دريغ و صد افسوس که زود از ميان ما رفت، اما خدا را شکر که خلف صالح او حضرت آيت الله خامنه اي بيست و دو سال با همان صلابت و اقتدار راه انقلاب را با انرژي بيشتري به پيش بردند. امروز انقلاب اسلامي بهمراتب قويتر و شکوفا تر از گذشته به راه خود ادامه مي دهد تا زمينه ساز ظهور حضرت قائم(عج) و حکومت عدل جهاني بر پا شود.
ابعاد گسترده شخصيت امام خميني (ره) چنان والا و ناشناخته است که هر چه زمان مي گذرد، پرده از اسرار ناشناخته آن خورشيد آسمان تشيع برداشته مي شود و اگر چه هنوز ما در شعاع تابش آن نور ناب فرصت انديشيدن به عمق وجود او را نيافته ايم اما با مطالعه نظرات ديگران راجع به امام راحل مي توانيم پي به شخصيت عظيم او ببريم.
مقام معظم رهبري، حضرت آيت الله العظمي خامنه اي، در مورد شخصيت امام معتقدند که، او ما را زنده کرد و به حرکت درآورد و ما توانستيم به کمک وجود او به ارزش جغرافيايي وتاريخي کشورمان و به حقيقت فرهنگ گذشته، قرآن و ملت خود پي ببريم. امام به اسلام عزت بخشيد و پرچم قرآن را در جهان به اهتزاز در آورد. الحق شخصيت آن عزيز يگانه، شخصيتي است دست نيافتني و جايگاهش دور از تصور و اساطير گونه بود.
امام خميني (ره) يک حقيقت هميشه زنده است، راه او، راه ما، هدف او، هدف ما و رهنمود او، مشعل فروزنده ما است. امام خميني (ره) علي الظاهر مدرسي بودند و در مسجد سلماسي تدريس مي فرمودند، اما اخلاص، صفاي باطن و رابطه معنوي و پيوند مستحکم ميان ايشان و خداي مقلب القلوب موجب شد که ايشان دستي نيرومند براي برافکندن بنياد ارزشهاي مادي شود.
رهبر معظم انقلاب مي فرمايند، من ده ساله اول انقلاب را به خاطر حضور امام در آن، يک دوران استثنائي مي دانم. او نعمت بسيار بزرگي بود و افسوس که از نزد ما رفت. اگر چه جاي خالي امام براي ما سخت و تلخ است، اما ميراث گرانبهاي معمار بزرگ انقلاب، امام خميني (ره) حفظ خواهد شد.
آيت الله العظمي گلپايگاني بعد از فوت امام(ره) بيان داشتند که، شخصيتي دعوت حق را لبيک اجابت گفت