• 1394/07/28 - 08:30
  • - تعداد بازدید: 922
  • - تعداد بازدید کنندگان: 922
  • زمان مطالعه: 7 دقیقه

خطر تبديل خانواده به اقامتگاه مشترک

در بيان اهميت مسئله‌ي خانواده همين بس که رهبر انقلاب درباره‌ي آن چنين فرموده‌اند: «مسئله‌ي خانواده، مسئله‌ي بسيار مهمي است؛ پايه‌ي اصلي در جامعه است، سلول اصلي در جامعه است. نه اينکه اگر اين سلول سالم شد، سلامت به ديگرها سرايت ميکند؛ يا اگر ناسالم شد، عدم سلامت به ديگرها سرايت ميکند؛ بلکه به اين معناست که اگر سالم شد، يعني بدن سالم است. بدن که غير از سلول‌ها چيز ديگري نيست. هر جهازي، مجموعه‌ي سلول‌هاست. اگر ما توانستيم سلول‌ها را سالم کنيم، پس سلامت آن جهاز را داريم. مسئله اينقدر اهميت دارد. » د

306853.mp3 خطر تبديل خانواده به اقامتگاه مشترک

 مهم‌ترين آسيب امروز جامعه‌ي زنان و دختران ما در ايران چيست؟ چه چيزي بيشتر از همه آن‌ها را تهديد مي‌کند؟
آنچه مي‌توان به‌عنوان بيشترين و جدي‌ترين آسيب در همين پنج سال گذشته در نظر گرفت، دقيقاً موج شدت‌يابي جنگ نرم عليه فرهنگ اسلامي و جايگاه ريشه‌اي زن است و امروز سرعت تحولات نسبت به دهه‌هاي قبل بسيار بيشتر است. اُم يعني ريشه و در واقع به‌طور کلي سلامت يک جامعه را، علاوه بر سلامت خانواده، ملت و تاريخ در گرو سلامت مادران است. به اين اعتبار، چه در برنامه‌ريزي فرهنگي و چه در سياست‌گذاري اجرايي يا نظام قانون‌گذاري، همسويي همه‌ي نهادها و سازمان‌ها و ايجاد زمينه‌هاي مناسب براي هويت‌يابي زن مسلمان و تربيت دختران شايسته، مي‌تواند بهترين بستر و مهم‌ترين نقش را براي آينده‌ي جامعه‌ي ديني ما و فرايند پيش رو، داشته باشد. لذا به نظرم مي‌رسد مهم‌ترين آسيبي که امروز ما را تهديد مي‌کند، اين است که از ابزار زندگي در راستاي اهداف زندگي هنوز درست استفاده نمي‌کنيم و اقدامات مناسبي که براي هر مرحله از مراحل کودکي و نوجواني و ... لازم است و در متون اسلامي بسيار به آن تاکيد شده، متاسفانه در نظام تربيتي ما مورد توجه نيست.

اميرمؤمنان عليه‌السلام مي‌فرمايند: نفس و عقل دائماً با هم در جنگ و گريزند. تا اينکه انسان به هجده‌سالگي مي‌رسد. مي‌گويند اين سن ديگر سن ثبات  شخصيت است؛ يا نفس غالب مي‌شود يا عقل و باقي عمر تابع همان بخش است. پس بايد بيشترين سرمايه‌گذاري را براي آن دو دهه‌ي اول بکنيم، درحالي‌که عمدتاً والدين نسبت به دوران کودکي و نابالغي غفلت دارند و فکر مي‌کنند در مرحله‌ي بلوغ، يک‌شبه مي‌شود همه‌ي فرهنگ اسلامي را به بچه انتقال داد.



حضرت آقا فرمودند يک زمان هست خلأ حضور شما در خانه را صد مرد هم نمي‌تواند جبران کند. يعني ما بايد زني بسازيم که به‌لحاظ رشد شخصيتي به‌جايي برسد که اگر امروز احساس مي‌کند حضورش در خانه مهم‌تر از حضورش در محل کار است، اين اهميت را قائل بشود و نگويد شغلم را از دست مي‌دهم.



اساساً در دنياي سلطه، به‌ويژه بعد از عصر روشنگري، طراحي براي زنان و دختران بيشتر است. حتي در انقلاب‌هايي که در کشورهاي مختلف روي داده است، مي‌توان اين موضوع را به خوبي مشاهده کرد که يکي از عوامل موفقيت‌شان، تمرکز بر قشري است که هم خود را مي‌سازد و هم نيمه‌ي ديگر را يعني زنان. از نظر اسلامي هم تربيت دختران با تربيت پسران فرق مي‌کند. در اولويت‌بندي‌ها، به‌تبع اهميت و نقش آينده‌ي افراد، اسلام به تربيت دختران توجه بيشتري کرده است؛ و تربيت را ناظر بر مسئوليت‌پذيري آينده فرزندان تنظيم کرده است. مثلاً مي‌فرمايند وقتي پدري مي‌رود براي خريد، اول از دختر خانه شروع کند و وقتي وارد خانه مي‌شود، اولين کساني که از جهت عاطفي مورد توجه قرار مي‌دهد بايد دخترانش باشند؛ از کوچک‌تر به بزرگ‌تر. يا در رواياتي داريم که کسي که براي تربيت دخترش مي‌کوشد آن دختر برايش مثل سپري در مقابل آتش و عذاب است. بنابراين در مورد دختران، ما يک سبک تربيتي ويژه داريم.

* اگر بخواهيم صحبت‌هاي شما را خلاصه کنيم، مي‌توان گفت شما معتقديد بزرگ‌ترين آسيبي که امروز زنان و دختران ما را تهديد مي‌کند، نبود انسجام و برنامه‌ي لازم براي تربيت ديني و عاطفي و عقلاني آن‌هاست تا آن‌ها يک سرمايه‌ي بالفعل براي تربيت نسل‌ها شوند.
بله، متاسفانه استعدادهاي زنان و دختران بالقوه مانده و بالفعل نشده است. مرحوم آقاي فلسفي در کتاب «کودک فلسفي» مي‌گويند: در کودکي قواي عقلاني خفته و قواي عاطفي بيدار است. به‌ميزاني که ما به نياز عاطفي فرزندانمان پاسخ بدهيم، به‌ويژه در دهه‌ي اول که پاسخ براساس نياز عاطفي است، در دوره‌ي بعد عقل مجال رشد پيدا مي‌کند، اما اگر اين نيازها از ناحيه‌ي والدين، مخصوصاً براي دخترها از ناحيه‌ي مادر پاسخ داده نشود، فصل رشد عقل هم با آسيب‌هاي جدي مواجه مي‌شود و نهايتاً ما يک دختر يا نسل آسيب‌ديده داريم که محصولش يک جامعه‌ي بيمار خواهد بود.

آسيب‌ مهدکودک‌ها جدي است. آسيب‌هاي جدايي مادر از بچه، به‌ويژه براي دختران، بسيار پيچيده است. بايستي سبک مادري را به‌صورت جدي در تحقيقاتمان مورد توجه قرار بدهيم. مادري هم به اين معنا نيست که فقط نيازهاي جسماني کودک را رفع کند وظيفه مادر به‌عنوان ريشه اين است که بتواند همه‌ي ابعاد را پاسخ‌گو باشد. يکي از اين ابعاد لازمه‌اش رشد فکري و فرهنگي مادر است تا بتواند واقعاً نياز فکري و فرهنگي کودک و حتي شوهرش را متناسب با جريانات اجتماعي پاسخ بدهد. مادري که در فضاي جريانات مختلف روز جامعه نيست، به‌تناسب نيازهاي جامعه همت و فکرش جريان ندارد و فقط پاي آينه بوده يا مشغول تلفن است، اين زن مادر ايده‌آل نيست.

* به نظر شما، زن در جامعه چه نقشي دارد؟ يعني مهم‌ترين نقش زن چيست؟ و چه بايد بکنيم که زن از داشتن اين نقشش راضي باشد؟ مثلاً شما مهم‌ترين نقشي را که به زن مي‌دهيد به جهت انسان‌سازي‌اش است و انسان را مهم‌ترين سرمايه‌ي يک جامعه مي‌دانيد و از اين جهت، مهم‌ترين نقش يک زن را قاعدتاً مادري‌اش قرار مي‌دهيد. حال سؤال اين است که چه بايد بکنيم تا زنان جامعه‌ي ما اين نقش را دوست داشته باشند و عاشقانه آن را انتخاب کنند؟
ببينيد با ظهور انقلاب اسلامي، عرصه‌اي براي فعاليت‌هاي فرهنگي، سياسي و اجتماعي به روي زنان ما باز شد و زنان قدم‌هايي برداشتند که اين قدم‌ها، قدم‌هاي کوچکي هم نبود. درحالي‌که با قانون‌گذاري و ايجاد بستر مناسب، رشد سياسي، اجتماعي، فرهنگي و حتي اقتصادي را براي زن ميسر کرديم، براي تقويت رفتار مادرانه در زنان کار خاصي انجام نداديم. تا نُه سال پيش، يعني سال ?? که براي اولين‌بار پايان‌نامه‌اي با عنوان «مباني حقوق و وظايف مادري در نظام قانون‌گذاري اسلامي» را بنده و يکي از دانشجويان دوره‌ي ارشد همين دانشگاه تربيت‌مدرس کار کرديم، کاري در اين زمينه انجام نشده بود. جالب است که دايره‌المعارف مادري در انگلستان، به‌عنوان اولين پايان‌نامه‌اي که در عرصه‌ي مادري و آن‌هم براساس مباني اسلامي نوشته شده است، آن را از ما خواست تا به دايره‌المعارف خودش اضافه کند. در اين عرصه خلأ بزرگي داشتيم و هنوز هم داريم. مي‌خواهم بگويم ما در راستاي اعطاي حقوق زنان، در عرصه‌هاي مختلف قوانيني تصويب کرديم، اما آن راه اصلي و تأثير ريشه‌اي مادري را براي زنان باز نکرديم.



وقتي به‌عنوان مبلغ به سفر حج رفته بودم، آقاي اديب يزدي به من گفتند چقدر خوب شد خانم‌هاي مبلغ به حج اعزام شدند، ما واقعاً نمي‌توانستيم مسائل زنان را حل کنيم چرا که نمي‌توانستند مشلکشان را به ما انتقال دهند تا از نظر فقهي به آن پاسخ دهيم. خيلي از مسائل مربوط به حوزه‌ي زنان همين‌گونه است.



متأسفانه برنامه‌ريزي نداريم. در وزارت علوم يا آموزش‌وپرورش، هنوز نتوانسته‌ايم آن برنامه‌ريزي شايسته‌اي که اسلام مدنظرش است، در مورد زن پياده کنيم. البته به تعبير مقام معظم رهبري، انجام واجبات نظاميه يک واجب است. ما در عرصه هاي گوناگون جامعه نيازمند زن متعهد و متخصص  هستيم. ايشان در سال ?? در پيامي که براي کنفرانس ضرورت‌هاي پزشکي و فقهي زنان در دانشگاه فردوسي مشهد فرستاده بودند، فرمودند: مشکلات زنان ما چه در عرصه‌ي پزشکي و چه عرصه‌ي فقهي، بايستي توسط خودشان حل شود و ميان اين دو گروه بايستي تعاملات علمي برقرار شود. امروز ?? سال از آن پيام مي‌گذرد و ايشان کرارا تذکرات لازم را در اين زمينه داده اند. ما استقلال فرهنگي را به زنانمان داده‌ايم که به‌سمت حل مشکلات خودشان حرکت کنند. اما به‌رغم اينکه حضرت آقا اين‌قدر اصرار دارند روي تشکيل يک مجمع فراقوه‌اي براي مسائل زنان، بازهم مي‌بينيم در سياست گذاري‌هاي کلان مسائل زنان باز هم اين آقايان هستند که تصميم مي‌گيرند. نمي‌گويم آقايان نباشند، چراکه عرصه‌ي برنامه‌ريزي زن و مرد نمي‌شناسد، اما زنان ما بعد از چهار دهه مهارت‌هايي يافته‌اند که مي‌توانند به چاره انديشي در مسائل خودشان بپردازند

  • گروه اخبار : اخبار پايگاه
  • کد خبر : 306853
:
کلیدواژه ها
مدیر سیستم
خبرنگار

مدیر سیستم

Template settings