• 1395/06/26 - 07:30
  • - تعداد بازدید: 485
  • - تعداد بازدید کنندگان: 485
  • زمان مطالعه: 3 دقیقه

ولادت امام علي النقي الهادي (ع) را بر عموم مسلمين تبريک عرض مي کنيم (زندگينامه حضرت)

ولادت امام علي النقي الهادي (ع) را بر عموم مسلمين تبريک عرض مي کنيم (زندگينامه حضرت)

306962.mp3 ولادت امام علي النقي الهادي (ع) را بر عموم مسلمين تبريک عرض مي کنيم (زندگينامه حضرت)




 


خلاصه اي از زندگاني حضرت امام هادي عليه السلام


 


«امام ابوالحسن على النقى الهادى» - عليه السلام - پيشواى دهم شيعيان، در نيمه ذيحجه سال 212 هجرى در اطراف مدينه در محلى به نام «صريا» به دنيا آمد(1). پدرش پيشواى نهم، امام جواد - عليه السلام - و مادرش بانوى گرامى «سمانه» است که کنيزى با فضيلت و تقوا بود (2).


مشهورترين القاب امام دهم، «نقى» و «هادى» است، و به آن حضرت «ابوالحسن الثالث» نيز مى‏گويند (3).


امام هادى - عليه السلام - در سال 220 هجرى پس از شهادت پدر گراميش برمسند امامت نشست و در اين هنگام هشت ساله بود. مدت امامت آن بزرگوار 33 سال و عمر شريفش 41 سال و چند ماه بود و در سال 254 در شهر سامراء به شهادت رسيد.


 


خلفاى معاصر حضرت


 


 امام هادى در مدت امامت خود با چند تن از خلفاى عباسى معاصر بود که به ترتيب زمان عبارتند از: 



1 - معتصم، برادر ماءمون (217 - 227) (4) .



2 - واثق، پسر معتصم (227 - 232).



3 - متوکل، برادر واثق (232 - 248).



4 - منتصر، پسر متوکل (6 ماه).



5 - مستعين، پسر عموى منتصر (248 - 252).



6 - معتزّ، پسر ديگر متوکل (252 - 255).



امام هادى در زمان خليفه اخير مسموم گرديد و به شهادت رسيد و در خانه خود به خاک سپرده شد.





اوضاع سياسى، اجتماعى عصر امام


 


اين دوره از خلافت عباسى ويژگيهاى دارد که آن را از ديگر دوره‏ها جدا مى‏سازد ذيلاً به برخى از اين ويژگيها اشاره مى‏کنيم:





1 - زوال هيبت و عظمت خلافت: خلافت، چه در دوره اموى و چه در دوره عباسى، براى خود هيبت و جلالى داشت، ولى در اين دوره بر اثر تسلط ترکان و بردگان بر دستگاه خلافت، عظمت آن از بين رفت و خلافت همچون گويى به دست اين عناصر افتاد که آن را به هر طرف مى‏خواستند پرتاب مى‏کردند، و خليفه عملاً يک مقام تشريفاتى بود، ولى در عين حال هر موقع خطرى از جانب مخالفان احساس مى‏شد خلفا و اطرافيان و عموم کارمندان دستگاه خلافت، در سرکوبى آن خطر نظر واحدى داشتند.





2 - خوش گذرانى و هوسرانى درباريان: خلفاى عباسى در اين دوره به خاطر خلاءى که بر دستگاه خلافت حکومت مى‏کرد، به شب نشينى و خوش گذرانى و ميگسارى مى‏پرداختند و دربار خلافت غرق در فساد و گناه بود. صفحات تاريخ اخبار شب نشينيهاى افسانه‏اى آنان را ضبط نموده است.





3 - گسترش ظلم و بيدادگرى و خودکامگى: ظلم و جور و نيز غارت بيت المال و صرف آن در عياشيها و خوشگذرانيها جان مردم را به لب آورده بود.





4 - گسترش نهضتهاى علوى: در اين مقطع از تاريخ، کوشش دولت عباسى بر اين بود که با ايجاد نفرت در جلامعه نسبت به علويان، آنها را تارو مارو سازد. هر موقع کوچکترين شبحى از نهضت علويان مشاهده مى‏شود، برنامه سرکوبى بى رحمانه آنان آغاز مى‏گشت، و علت شدت عمل نيز اين بود که دستگاه خلافت با تمام اختناق و کنترلى که برقرار ساخته بود، خود را متزلزل و ناپايدار مى‏ديد و از اين نوع نهضتها سخت بيمناک بود.





شيوه علويان در اين مقطع زمانى اين بود که از کسى نامى نبرند و مردم را به رهبرى «شخص برگزيده‏اى از آل محمد» دعوت کنند، زيرا سران نهضت مى‏ديدند که امامان معصوم آنان، در قلب پادگان نظامى «سامراء» تحت مراقبت و مواظبت مى‏باشند و دعوت به شخص معين مايه قطع رشته حيات او مى‏گردد. اين نهضتها و انقلابها بازتاب گسترش ظلم و فشار بر جامعه اسلامى در آن عصر بود و نسبت مستقيمى با ميزان فشار و اختناق داشت، به عنوان نمونه در دوران حکومت «منتصر» که تا حدى به خاندان نبوت و امامت علاقه‏مند بود و در زمان او کسى متعرض شيعيان و خاندان علوى نمى‏شد، قيامى صورت نگرفت.





تواريخ، تنها در فاصله سال 219 تا 270 قمرى، تعداد 18 قيام ضبط کرده‏اند. اين قيامها نوعاً با شکست روبرو شده و توسط حکومت عباسى سرکوب مى‏گشتند.




علل شکست قيامها


 


علل شکست اين نهضتها و قيامها را از يک سو بايد در ضعف رهبرى و فرمان

  • گروه اخبار : اخبار پايگاه
  • کد خبر : 306962
:
کلیدواژه ها
مدیر سیستم
خبرنگار

مدیر سیستم

Template settings